جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: پیش بند. [ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه پیش بندد. آنکه جلو گیرد. آنکه سدّ و مانع سازد برابر چیزی . || (اِ مرکب ) پیش سینه . پیش دامن . پارچه ای مربع مستطیل که از زیر گلو بپائین یا از کمر بپائین فرو آویزند و طرفین آنرا با بندی بگرد کمر بندند گاه طباخی یا خیاطی یا آرایش و جز آن پاکیزه ماندن جامه را. فوطه ای که آشپزو پیشخدمت بر جلوی دامن بندد. فوطه ای غالباً سپید که از کمر بپائین در جلو آویزند آشپزان و خدمتکاران وکودکان تا جامه شوخگن نگردد. لنگ جلو. لنگ فوطه که کارگران از پیش بندند از کمر تا قوزک پا : شد گونه گونه تاک رز چون پیش بند رنگرز اکنونْت باید خز و بز گرد آوری و اوعیه . منوچهری . ار پوشیم بتاب و ببندم ز پیش بند تا آن ز بقچه ٔ که و این از میان کیست . نظام قاری (دیوان البسه ص 45). صدار؛ جامه ای است که سرش مانند مقنعه است و دامن آن می پوشد هر دو دوش و سینه را و بفارسی پیرهنچه گویند. (منتهی الارب ). || بند مقدم بر بندهای دیگر در زین و برگ اسب و پالان خر و جز آن . رحل یا رسن که بر سینه بند شتر بسته پیش آورده پس سپل بی خم برند و محکم کنند تا سینه بند از آن جای نرود. لبب ؛ پیش بند پالان . صدار؛ پیش بند ستور. غرض ، غرضة؛پیش بند شتر مانندتنگ زین را. (منتهی الارب ). apron, pinafore, dickey, dicky, farm مئزر، مريلة، غطاء العربة المشمع، ساحة صحن، کف، پیش دامن، پیش انداز، قسمت جلو امده صحنه نمایش، خر، یقه پیراهن، پرنده کوچک
کلمه "پیشبند" یک ترکیب است که به معنای وسیلهای برای حفاظت از لباس در هنگام انجام کارهای خاص یا خوردن غذا استفاده میشود. در نوشتن این کلمه، رعایت نکات زیر مهم است:
نوشتار صحیح: "پیشبند" با استفاده از خط فاصله () نوشته میشود. این خط فاصله نشاندهنده ترکیب دو بخش "پیش" و "بند" است.
استفاده از حرفهای بزرگ: در متون رسمی یا عنوانها، رعایت بزرگ نوشتن حرف اول کلمات همواره مهم است. به عنوان مثال، "پیشبند" در ابتدای جملات باید با حرف بزرگ نوشته شود.
نگارش در متن: کلمه "پیشبند" باید در متن به صورت صحیح و با رعایت قواعد نگارشی دیگر نوشته شود، به ویژه در جملات فارسی.
قواعد موثر در ساختار جملات: از "پیشبند" میتوان مانند سایر کلمات استفاده کرد و در جملات به شکلهای مختلف وارد کرد. توجه به توازن جملات و تناسب زمانی و مکان نیز اهمیت دارد.
به عنوان مثال:
"من قبل از شروع به آشپزی، پیشبندم را بستم."
"پیشبندهای متنوعی در فروشگاه موجود است."
رعایت این نکات میتواند به افزایش دقت و وضوح نگارش کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
وقتی به آشپزخانه میروم، حتماً پیش بندم را میبندم تا لباسهایم کثیف نشوند.
در درس هنر، معلم از همه خواست تا پیش بند بپوشند تا رنگها روی لباسهایمان نریزد.
پیش بند بچهها را قبل از شروع کاردستی به آنها میپوشانیم تا دستهایشان کثیف نشود.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: صحن، کف، پیش دامن، پیش انداز، قسمت جلو امده صحنه نمایش، خر، یقه پیراهن، پرنده کوچک