جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تبر. [ ت ِ ] (ع اِ) طلا و نقره یا ریزه ٔ آنها پیش از آنکه ریخته باشند و چون بریزند زر و نقره باشند. یا آنچه که از کان برآرند پیش از گداختن و در کالبد ریختن و شکسته ٔ شیشه و هر جوهر که بکار رود ازمس و روی . واحد آن تِبْرَة. (از قطر المحیط). زری که هنوز سکه نزده باشند و چون سکه زنند دینار شود که آن را عین نامند. تبر جز به زر اطلاق نگردد، بعضی ها درباره ٔ نقره هم آن را گفته اند و گویند آنچه که از کان برآورند از زر و سیم و جمیع مواد معدنی پیش از آنکه گداخته و ریخته باشند. ابن جنی گوید: آن را تبر نگویند مگر آنکه در خاک کان باشد، یا ریزه باشد. (از اقرب الموارد). زر و سیم یا ریزه ٔ سیم و زر که هنوز نریخته باشند و بعد ریختن ذهب و فضه نامند یا آنچه از کان آرند قبل از آنکه بگدازند آن را و بقول زجاج هر فلز که بکار آید از مس وروی و مانند آن . کذا فی المعرب . ج ، تبور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در عربی فلز قیمتی که نامهای دیگرش طلا و ذهب ، و در نقره و فلزات دیگر هم مجازاً استعمال میشود. (فرهنگ نظام ). زر خالص . (شرفنامه ٔ منیری ). طلا. (برهان ) زر. (انجمن آرا) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 298 الف ). طلا که به فارسی آن را زر گویند. (غیاث اللغات ). بر طلا و نقره ٔ خام (پیش از آنکه استعمال گردد) اطلاق شود و بعضی ها مس را هم بدان افزایند و گروهی تبر را بر همه ٔ مواد ذوب شدنی که هنوز استعمال نشده باشند اطلاق کنند ولی اطلاق تبر بر طلا ازنقره و دیگر مواد مشهورتر است ... (الجماهر ص 232). تبرزين، تيشه، تور ax, battle ax, chopper, axe, battle axe الفأس، بلطة، خفض، فلق، قطع، أزال، فأس balta hache axt hacha ascia تیشه، تبر زین، تبر دو دم، هلی کوپتر، ساطور، خرد کننده
کلمه "تبر" در زبان فارسی یک اسم است و به معنای ابزاری برای بریدن چوب و درختان به کار میرود. در زیر به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتن: کلمه "تبر" به صورت «تبر» نوشته میشود و نیازی به حروف اضافه یا تغییر شکل ندارد.
توصیف و تعریف: در متون توصیفی، میتوان از "تبر" به عنوان اسم خاص یا عمومی استفاده کرد. به عنوان مثال: «تبر یکی از ابزارهای قدیمی برای بریدن درختان است.»
جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه میتوان از «ها» استفاده کرد. به عنوان مثال: «تبرها»
نقشهای دستوری: این کلمه میتواند نقشهای مختلفی در جمله داشته باشد، مثلاً:
فعل (فعل گذرا): «او با تبر درخت را قطع کرد.»
مفعول: «تبر را به درخت زد.»
آرایش جملات: تبر به عنوان اسم خاص میتواند در آرایش مختلف جمله قرار بگیرد. مثلاً:
«درخت با تبر بریده شد.»
«او تبر را برداشت و به جنگل رفت.»
استفاده در متون ادبی: در ادبیات و شعر میتوان از کلمه "تبر" به شکل استعاری یا تمثیلی استفاده کرد. مثلاً برای بیان مفهوم تخریب یا بریدن در یک زمینه غیرمادی.
اگر سوال خاصتری دربارهی نگارش یا استفاده از این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تبر" در جمله آورده شده است:
او با تبر چوبهای خشک را برای آتش آماده کرد.
در داستان قدیمی، قهرمان با تبر خود دشمنانش را شکست داد.
تبر یکی از ابزارهای مفیدی است که در جنگلداری استفاده میشود.
هنگام قطع درختان، لازم است احتیاط کنیم تا تبر به کسی آسیب نرساند.
تبر به عنوان نماد قدرت و شجاعت در بسیاری از فرهنگها شناخته میشود.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تیشه، تبر زین، تبر دو دم، هلی کوپتر، ساطور، خرد کننده