جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تبر. [ ت ِ ] (اِخ ) یاقوت مینویسد: منطقه ای از سودان و معروف به «بلاد التبر». زر خالص بدان منسوب و آن در جنوب مغرب واقع است . بازرگانان از سجلماسه به غانه که شهری در حدود سودان است میروند و مهره های شیشه ای کبود و نمک و عقدها از چوب صنوبر و دستبرنجن ها و حلقه و انگشتریهای مسی بر شترهای قوی هیکل بار کرده با خود میبرند و برای گذشتن از آن بیابان بی آب و علف آب بسیاری از شهرهای لمتونه حمل می کنند و پس از رنج فراوان خود را به غانه میرسانند و از آنجا راهنمایان و مردمان خبره که در کار معامله دستی دارند با خود برداشته به تپه ای میرسند که میان ایشان و اصحاب تبر قرار دارد. در این جا طبل های خود رابصدا درمی آورند. اصحاب تبر که در زیرزمین ها عریان بسر میبرند، صدای طبل ها را شنیده بسوی تپه میروند. دراین وقت بازرگانان مال التجاره ٔ خود را بر سر تپه گذارده از آن محل دور میشوند. و سیاهان بدانجا رفته درکنار هر قسمتی از مال التجاره مقداری زر نهاده از آنجا دور میشوند. دیگر بار، بازرگانان بدانجا رفته بقیمت زر آنان مقداری مال التجاره باقی می گذارند و زر و مازاد مال التجاره را برمیدارند و میروند. بدین طریق هیچگونه ملاقاتی بین تجار و آنان روی نمی دهد. یاقوت گوید: حال گمان دارم که از شدت گرما حیوانی در آن حدود یافت نشود و میان این منطقه و سجلماسه سه ماه راه است . ابن الفقیه گفته است که زر در شنزارهای این منطقه چنان روید که جزر (زردک ) و آن را هنگام سر زدن آفتاب برمیگیرند، و نیز گوید خوراک اهل این منطقه ذرت ونخود و لوبیا و لباس آنان پوست پلنگ است . (از معجم البلدان ج 2 ص 360). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود. تبرزين، تيشه، تور ax, battle ax, chopper, axe, battle axe الفأس، بلطة، خفض، فلق، قطع، أزال، فأس balta hache axt hacha ascia تیشه، تبر زین، تبر دو دم، هلی کوپتر، ساطور، خرد کننده
کلمه "تبر" در زبان فارسی یک اسم است و به معنای ابزاری برای بریدن چوب و درختان به کار میرود. در زیر به چند نکته نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
نحوه نوشتن: کلمه "تبر" به صورت «تبر» نوشته میشود و نیازی به حروف اضافه یا تغییر شکل ندارد.
توصیف و تعریف: در متون توصیفی، میتوان از "تبر" به عنوان اسم خاص یا عمومی استفاده کرد. به عنوان مثال: «تبر یکی از ابزارهای قدیمی برای بریدن درختان است.»
جمع بستن: برای جمع بستن این کلمه میتوان از «ها» استفاده کرد. به عنوان مثال: «تبرها»
نقشهای دستوری: این کلمه میتواند نقشهای مختلفی در جمله داشته باشد، مثلاً:
فعل (فعل گذرا): «او با تبر درخت را قطع کرد.»
مفعول: «تبر را به درخت زد.»
آرایش جملات: تبر به عنوان اسم خاص میتواند در آرایش مختلف جمله قرار بگیرد. مثلاً:
«درخت با تبر بریده شد.»
«او تبر را برداشت و به جنگل رفت.»
استفاده در متون ادبی: در ادبیات و شعر میتوان از کلمه "تبر" به شکل استعاری یا تمثیلی استفاده کرد. مثلاً برای بیان مفهوم تخریب یا بریدن در یک زمینه غیرمادی.
اگر سوال خاصتری دربارهی نگارش یا استفاده از این کلمه دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تبر" در جمله آورده شده است:
او با تبر چوبهای خشک را برای آتش آماده کرد.
در داستان قدیمی، قهرمان با تبر خود دشمنانش را شکست داد.
تبر یکی از ابزارهای مفیدی است که در جنگلداری استفاده میشود.
هنگام قطع درختان، لازم است احتیاط کنیم تا تبر به کسی آسیب نرساند.
تبر به عنوان نماد قدرت و شجاعت در بسیاری از فرهنگها شناخته میشود.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تیشه، تبر زین، تبر دو دم، هلی کوپتر، ساطور، خرد کننده
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر