جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) نام وی حارث بن قیس بن صیفی بن سباء الاصغربن حمیربن سبا . خواندمیر در شرح احوال وی آرد: چون حمیربن سبا بعالم دیگر انتقال فرمود اختلاف در قبیله ٔ او پیدا شد و یکی از ایشان در مدینه ٔ سبا و دیگری در بلاد حضرموت پادشاه گشتند و مدتها حال یمنیان بدین منوال گذران بود تا حارث الرایش خروج نموده جمیع اولاد حمیر بر سلطنتش اتفاق کردند و امر و نهی او را تابع شدند. بنابر آن حارث به تبع ملقب گشت . حارث الرایش اول پادشاهی است که او را تبع گفتند... در تاریخ بناکتی مسطور است که او را رایش بجهت آن میگفتند که بسیارعطا بود و عطادهنده را بلقب حمیر رایش گویند. و حارث رایش معاصر منوچهر بود... و حارث سلطنتش بقول اصح صدوبیست سال بود. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 263). و چون تمام پادشاهان یمن ، از حارث تا تبع اصغر همگان را تبع خوانند و بهمین علت در ترجمه ٔ حال آنان جای جای اختلافی پدید می آید، اینک تبابعه ٔ یمن به ترتیبی که میرخواند آورده است ذکر میشود: نام لقب حارث الرایش تبع ابرهةبن حارث ذوالمنار افریقش بن ابرهه - العبدبن ابرهه ذوالاذعار هدهادبن شراحیل - بلقیس و سلیمان (بلقیس دختر یا خواهر شراحیل ) - ناشربن عمروبن شراحیل نعیم ابوکرب شمربن افریقش یرعش ابومالک بن یرعش - اقرن بن ابومالک تبع ثانی
ذوجیشان بن اقرن - مالک بن ابی کرب بن تبع الاقرن - ابوکرب اسعدبن مالک بن ابی کرب تبع اوسط حسان بن تبع الاوسط - عمروبن تبع الاوسط - تبع الاصغر حسان بن تبع الاوسط - (از حبیب السیر چ خیام ج 1 صص 263 - 266). در تاریخ یعقوبی این سلسله بدین شرح آمده است : 1 - حارث بن شداد رائش . 2 - ابرهةبن الرائش .3 - افریقیس بن ابرهه . 4 - عبدبن ابرهه . 5 - هدهادبن شرحبیل . 6 - زید (و هو تبع الاول ). 7 - بلقیس و سلیمان . 8 - رحبعم بن سلیمان . 9 - یاسر ینعم بن عمروبن یعفربن عمروبن شرحبیل . 10 - شمربن افریقیس بن ابرهه . 11 - تبع الاقرن بن شمربن عمید. 12 - ملکیکرب بن تبع. 13 -حسان بن تبع. 14 - عمروبن تبع (برادر حسان ). 15 - تبعبن حسان بن بحیلةبن کلیکرب بن تبع الاقرن و هو اسعد ابوکرب ... ثم تفرقت ملوک قحطان و ملکوا اقواماً متفرقین ... (تاریخ یعقوبی ج 1 چ نجف صص 158 - 161). 1- پيروي
2- پيروان، تابعان
3- چاكران substantial جوهري، أساسي، حقيقي، متين، ضروري، مادي، مهم، ثري، شىء حقيقي، فخم، غني، مكين، وجيه sonraki subséquent anschließend subsecuente successivo
کلمه "تبع" در زبان فارسی یکی از واژههایی است که به شکلها و معانی مختلفی کاربرد دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میشود:
املا: کلمه "تبع" بهصورت صحیح "تبع" نوشته میشود و از نظر املا نیاز به تغییر ندارد.
معنی: "تبع" به معنای دنباله، پیرو، یا وابسته به چیزی است. این کلمه در ترکیب با دیگر واژهها میتواند معانی مختلفی پیدا کند. به عنوان مثال: "تبعیت"، "تبع کننده".
تعبیرات متداول:
"تبع کسی بودن": به معنای پیروی از تأثیرات یا نظرات شخص دیگری.
"در تبع فلان چیز": به معنای وابسته یا مرتبط بودن با یک مفهوم.
نگارش در متن: هنگام استفاده از "تبع"، توجه به متن و سیاق کلام ضروری است. بهتر است این کلمه بهگونهای به کار رود که معنی آن به راحتی قابل درک باشد.
نکات نگارشی:
اگر کلمه "تبع" در ابتدای جمله به کار رود، باید با حروف بزرگ نوشته شود (مثلاً: "تبع").
درصورت قرار گرفتن کلمه "تبع" در متن، باید به قواعد زبانی و جملات دیگر توجه شود که کلمه به درستی و به موقعیت زبانی خود تناسب داشته باشد.
این نکات میتواند به شما در استفاده صحیح از کلمه "تبع" کمک کند. اگر سوال خاصی در مورد این کلمه یا کاربردهای آن دارید، خوشحال میشوم که پاسخ دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال از کاربرد کلمه "تبع" در جملات مختلف آورده شده است:
تبع قوانین جدید، تمام کارمندان موظف به ثبت نام در دورههای آموزشی میباشند.
بر اساس تبع مقررات، هر گونه تغییر در برنامه باید به اطلاع تمامی اعضا برسد.
تبع نظر مشاور، تصمیم نهایی درباره پروژه به تأخیر افتاده است.
در تبع نتایج تحقیقات، نیاز به اصلاح استراتژیهای بازاریابی احساس میشود.
تبع توافقنامه، هر دو طرف موظف به رعایت تعهدات خود هستند.
اگر به جملات بیشتری نیاز دارید یا سوال خاصی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!