جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tabah
the criminal  |

تبه

معنی: تبه . [ ت َ ب َه ْ ] (ص ) مخفف تباه باشد. (برهان ) (فرهنگ نظام ). تباه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ). و با کردن و شدن و گشتن و گردیدن ترکیب شود. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های تباه و تبه شود. || نابود. (برهان ) (ناظم الاطباء). || منهدم . ویران :
هر آن بوم و بر کان نه آباد بود
تبه بود و ویران ز بیداد بود.
فردوسی .
|| بد و خراب :
چو آن هفت سال تبه بگذرد
خداوند نعمت فروگسترد.
شسمی (یوسف و زلیخا).
بدانست پیغمبر نیکفال
که گبر است پیرتبه بوده حال .
(بوستان ).
|| بیمار. رنجور :
تنش را نگه کرد و آن خستگی
تبه دید خسته ز نابستگی .
فردوسی .
بنزدیک خاتون شد آن چاره گر
تبه دید بیمار او را جگر.
فردوسی .
|| ضایع شده . (برهان ). آنچه باطل باشد و چیزی که بکار نیاید. (آنندراج ). ضایع و فاسد. (ناظم الاطباء). || گوشت نرم و نازک . (برهان ) (ناظم الاطباء). تباهچه . تباهه . تبهره . گوشت نرم و نازک را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). تباهچه ؛ که گوشت نرم و نازک است . (فرهنگ نظام ) (از ناظم الاطباء) :
با من چوگل شکفته باشی گه گه
گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه .
فرخی (از فرهنگ نظام ).
|| قسمت کننده . (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به تباه و تباهچه و تباهه و تبهره شود.
... ادامه
746 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [مخففِ تباه] [قدیمی]
مختصات: (تَ بَ) (ص . اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: tabah
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 407
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
the criminal
ترکی
ateş
فرانسوی
fièvre
آلمانی
fieber
اسپانیایی
fiebre
ایتالیایی
febbre
عربی
حمى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ته" به معنای انتها یا پائین یک چیز است و در برخی متن‌ها به‌عنوان "ته" یا "تب" هم آورده می‌شود. برای نوشتن و استفاده درست از این کلمه در زبان فارسی، قواعد زیر را در نظر بگیرید:

  1. معنی واژه: "ته" به معنای انتها یا پائین یک شیء است، مثل "ته دیگ" یا "ته کتاب".

  2. نقش جمله‌ای: این واژه می‌تواند به‌عنوان اسم در جمله استفاده شود. به‌عنوان مثال: "ته کلاس پر از کتاب است."

  3. تلفظ: در برخی لهجه‌ها، "ته" ممکن است به شکل "تَبه" تلفظ شود که از نظر نگارشی نادرست است، اما در محاوره ممکن است رایج باشد.

  4. قانون جمع: در جمع‌بندی کلمه، می‌توان از "ته‌ها" یا "ته‌های" استفاده کرد. مثال: "ته‌های دیگ غذا را جدا کنید."

  5. نحو و صیغه: حتماً از این کلمه در مکالمات و نوشتارهایی که نیاز به شکلی از بیان واضح و مؤثر دارند، استفاده کنید.

  6. استفاده درست: کلمه "ته" می‌تواند قبل از کلمات دیگر ترکیب شود، مانند "ته‌دیگ"، "ته‌کتاب" و ...

به‌طور کلی، توجه به context (زمینه) استفاده از این کلمه مهم است و باید به‌کاربرد آن در جملات و عبارات دقت کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "تبه" در جمله آورده شده است:

  1. درختان جنگل به دلیل طوفان شدید تبه شدند و برگ‌هایشان بر روی زمین ریخت.
  2. این پروژه به خاطر عدم تأمین مالی به تبه انجام نرسید.
  3. او در بازی شطرنج چند حرکت نادرست انجام داد و تمام استراتژی‌اش تبه شد.
  4. در پی سیلاب اخیر، بسیاری از خانه‌ها در منطقه تبه ویران شدند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری