جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: تبه شدن . [ ت َ ب َه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب )تباه شدن . هلاک شدن . تلف شدن . کشته شدن : نگه کن که ایران و توران سوار چه مایه تبه شد در این کارزار. فردوسی . بسی نامداران که بر دست من تبه شد بجنگ اندر آن انجمن . فردوسی . تبه شد بسی دیو بر دست من ندیدم بدانسو که بودم شکن . فردوسی . گر در سموم بادیه ٔ لا، تبه شوی آرد نسیم کعبه الااللهت شفا. خاقانی . بپژمرد لاله بیفتاد سرو بچنگال شاهین تبه شد تذرو. نظامی . || ضایع. فاسد. خراب : چون نمک خود تبه شود چه علاج چاره چه غرقه را ز رود برک . خسروی . ز خون سیاوش شب و روز خواب تبه گشت بر جان افراسیاب . فردوسی . گر ایدونکه بخشایش کردگار نباشد تبه شد بما روزگار. فردوسی . حسد برد بدگوی در کار من تبه شد بر شاه بازار من . فردوسی . چو شد معلوم کز حکم الهی به هرمز بر تبه شد پادشاهی . نظامی . چون خدو انداختی بر روی من نفس جنبیدو تبه شد خوی من . مولوی . group مجموعة، جماعة، الفئة، فئة، زمرة، رهط، سرب، قطيع، مفرزة، دفعة مجموعة، صنف، تجمع، ألف جزءا من جماعة
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر