جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

tahlil
analysis  |

تحلیل

معنی: تحلیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی به جای فروآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). فرودآمدن در جایی . (زوزنی ). تحلیل به مکانی ؛ فرودآوردن به جایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). به جایی فرودآمدن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ). || تحلیل عقده ؛نیک گشادن گره را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از هم گشادن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || حلال بکردن . (تاج المصادر بیهقی ). حلال کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). حلال گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حلال گردانیدن خدای تعالی چیزی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). حلال کردن . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سوگند راست کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تحلیل یمین ؛ گشادن سوگند به استثناء یا به کفاره یا کفاره ٔ سوگند دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). تَحِلَّة. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب ). || تحلیل کسی ؛ کسی را حلال کردن به او چیزی را که میان آن دو است . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || فانی کردن چیزی را به گداختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گداز و گداختگی . (ناظم الاطباء). || انحلال و هضم و انهضام . (ناظم الاطباء). هضم شدن و تبدیل به خون شدن غذا. (فرهنگ نظام ). || التحلل و التحلیل ؛ هو استفراغ غیرمحسوس . (بحر الجواهر).
- تحلیل بردن ؛ هضم نمودن غذا یا چیزی .
- تحلیل پذیرفتن ؛ هضم شدن . خرج شدن : تا بدین سبب مایه هاء خام اندر تن ایشان [ زنان ] بیشتر گرد آید و کمتر تحلیل پذیرد، یعنی کمتر خرج شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- تحلیل دادن ؛ هضم کردن . گذراندن .
- تحلیل رفتن ؛ هضم شدن . گذشتن .
- تحلیل کردن ؛ گواریدن : اسباب زکام و نزله ... دو نوعست یکی آنست که هر گاه که اندر دماغ سوءالمزاج گرم پدید آید یعنی هر گاه که دماغ گرم شود، تری ها را به خویشتن کشد فزون از آنکه بتواند گواریدن و تحلیل کردن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
|| تسلیم در نماز. (مفاتیح ). سلام نماز گفتن :
وقت تحلیل نماز ای بانمک
زآن سلام آورد باید بر ملک .
مولوی (مثنوی ).
|| ناپدیدکردگی . (ناظم الاطباء). || آنچه در آن مبالغه کرده نشود. یقال : ضربه ضرباً تحلیلاً؛یعنی زد او را اندک بقدر تعذیر و ادب . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || نزد اطباء همان تحلل است ، و نزد محاسبان عبارتست از عکس ، و نزد ارباب منطق عبارتست از حذف آنچه که دلالت کند بر علاقه بین دو طرف قضیه از نسبت حکمیة یعنی حذف حرفی که دلالت بر ربط بین دو طرف کند خواه ربط حملی و خواه ربط شرطی باشد. || نزد ارباب معمی اسم است مر عمل از اعمال تسهیلیه را. مولوی جامی در رساله ٔ مؤلفه ٔ خود میفرماید: تحلیل عبارتست از آنکه به اعتبار معنی شعری مفرد باشد، و به اعتبار معمائی مرکب از دو چیز یا بیشتر. مثاله ، شعر:
ز روی عربده تا ما جدال میکردیم
ز جهل سرزنش اهل حال میکردیم .
از این بیت اسم عماد برمیخیزد، یعنی چون از روی لفظ عربده عین گرفته شود، با لفظ ما و با حرف دال که از لفظ جدال بعدانداختن سر او که حرف جیم است ترکیب کنند عماد حاصل شود. (کشاف اصطلاحات الفنون ). صاحب غیاث اللغات آرد:به اصطلاح معما، دو بخش کردن لفظی را یا زیاده و از هر بخش معنی علیحده گرفتن و بعضی را بحال خود گذاشتن ، چنانکه معمای اسم اسد. لفظ اسباب به تحلیل دو جزو کردند: یکی «اس »، دوم «باب » و هر دو لفظ مرادند نه معنی ایشان ، چرا که لفظ «اس » بحال خود ماند و از لفظ باب مرادف او که «در» است خواسته شد، و از لفظ «در» حرف را بعمل اسقاط که کلمه لانهایت اشارت است بدان حذف نمودند، پس لفظ «اس » را به دال که از کلمه ٔ «در» باقیمانده ملحق کردند اسم اسد حاصل شد. (غیاث اللغات )(آنندراج ). به اصطلاح معما، دو بخش کردن لفظی را و یا زیاده و از هر بخش معنی علیحده گرفتن و بعضی را بحال خود گذاشتن . (ناظم الاطباء).
... ادامه
1384 | 0
مترادف: 1- تجزيه 2- تضعيف، گدازش، محوسازي 3- حل كردن، گشودن، 4- هضم كردن 5- حليت، روايي 6- حلال سازي 7- حلال شمردن، روا داشتن
متضاد: تحريم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (تَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: tahlil
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 478
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
analysis | resolution , erosion , lysis , absorbency , corrosion
ترکی
analiz
فرانسوی
analyse
آلمانی
analyse
اسپانیایی
análisis
ایتالیایی
analisi
عربی
تحليل | إعراب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "تحلیل" به معنای بررسی و تجزیه و تحلیل موضوعات مختلف به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی، موارد زیر قابل توجه است:

  1. تعریف و ساختار کلمه: "تحلیل" اسم و مصدر است و به معنای تجزیه و تفسیر است.

  2. استفاده در جملات:

    • به عنوان اسم: "تحلیل داده‌ها باید به دقت انجام شود."
    • به عنوان مصدر: "او به تحلیل مسائل اقتصادی پرداخت."
  3. مانند سایر اسامی:

    • می‌تواند جمع بندي شود: "تحلیل‌ها"
    • همچنین می‌توان صفت وصفی برای آن استفاده کرد: "تحلیل دقیق"، "تحلیل جامع"
  4. قواعد نگارشی:

    • در نوشتن "تحلیل" به عنوان اسم در جملات، رعایت نقطه‌گذاری ضروری است؛ مثلاً در پایان جمله یا بعد از ویرگول می‌توان "تحلیل" را مورد استفاده قرار داد.
    • در نوشتار رسمی و علمی باید از زبان فصیح و دقیق استفاده کرد و از کلمه "تحلیل" به صورت صحیح و به‌جای خود استفاده کرد.
  5. خلاصه‌نویسی و تحلیل: در مواردی که نیاز به تحلیل و خلاصه‌نویسی اطلاعات است، "تحلیل" می‌تواند به عنوان نقطه شروع برای ارائه نظرات و برآوردهای شخصی به کار رود.

با رعایت این نکات، می‌توانید از کلمه "تحلیل" به درستی و به صورت مؤثر در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تحلیل" در جملات مختلف آورده شده است:

  1. تحلیل داده‌ها به ما کمک می‌کند تا الگوهای موجود در اطلاعات را شناسایی کنیم.
  2. تحلیل اقتصادی کشور نشان می‌دهد که نرخ تورم در حال افزایش است.
  3. در جلسه‌ی امروز، ما به تحلیل نتایج تحقیقات اخیر پرداختیم.
  4. به منظور بهبود عملکرد، تحلیل SWOT از کسب و کارمان انجام دادیم.
  5. او در مقاله‌اش به تحلیل عمیقی از تاثیرات اجتماعی رسانه‌های اجتماعی پرداخته است.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: تجزیه، آزمايش، انالیز، کاوش، جداگری، حل، دقت، تفکیک پذیری، رفع، تصمیم، فرسایش، سایش، ساییدگی، فساد تدریجی، سقوط وزوال تدریجی مرض، فروکش، زوال و فساد سلول و غیره، جذب، قدرت جذب، خاصیت درکشی یا دراشامی، قابلیت جذب، فرو بری، خوردگی، زنگ، زنگ زدگی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری