جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

taslim
submission  |

تسلیم

معنی: تسلیم . [ت َ ] (ع مص ) سلام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی )(ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). سلام دادن . (دهار). سلام و تحیت و تکریم . (ناظم الاطباء). || فاسپردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سپردن . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ). سپردن ودیعه را به صاحبش . (ناظم الاطباء). سپرد کردن (کذا) کسی را بسوی چیزی . (منتهی الارب ). اعطای چیزی به کسی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). سپردن ، چنانکه گویند فلانی جان به حق تسلیم کرد. (آنندراج ). || گردن نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). راضی شدن به چیزی . (از اقرب الموارد) (از المنجد) :
کنون پندار مُردم ، آشتی کن
که در تسلیم ما چون مردگانیم .
مولوی .
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رأی جهان آرایت .
سعدی .
ناسزایی را که بینی بختیار
عاقلان تسلیم کردند اختیار.
سعدی .
|| رام شدن به کسی . (از اقرب الموارد) (از المنجد). توانا کردن اجیر مستأجر را بر نفس خویش . اطاعت وانقیاد و فرمانبرداری . سرسپردگی . (ناظم الاطباء) :
به صد تسلیم گفت ای من غلامت
زبانم وقف بر تسبیح نامت .
نظامی .
|| با خشنودی به پیشواز قضا رفتن . و گویند تسلیم ، پایدارماندن و دگرگون نگشتن در ظاهر و باطن هنگام نزول بلا. (از تعریفات جرجانی ). الانقیاد لامر اﷲ تعالی و ترک الاعتراض فیما یلائم . (تعریفات جرجانی ). عبارت است از آنکه به فعلی که به باری سبحانه و تعالی تعلق داشته باشد یا به کسانی که بر ایشان اعتراض جائز نباشد رضا دهد و به خوش منشی و تازه رویی آنرا تلقی نماید، اگرچه موافق او نبود. (نفایس الفنون ). گردن دادن به حکم قضا و راضی بودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راضی بودن به حکم خدا. (از متن اللغة). رضای به قضای خدا. (ناظم الاطباء) : و اختصه بالطریق الرضیة التی من اوجبها و اولاها و احقها و احراها التسلیم لامر اﷲ تعالی و قضائه . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
از خداوند جهان حکم و ز بنده تسلیم .
(از تاریخ بیهقی ایضاً ص 390).
کلکش ازبهر شرف محکوم تیغ آمد بلی
مرتبت بفزود اسماعیل را تسلیم او.
خاقانی .
اولش کردم تسلیم به حق
باز تسلیم دگرسان چکنم .
خاقانی .
از سر تسلیم دل پیش عزیزان فقر
حلقه بگوش آمدن غاشیه هم داشتن .
خاقانی .
نیست کسبی از توکل خوبتر
چیست از تسلیم خود محبوبتر.
مولوی .
طریق درویشان ذکر است و شکر و خدمت و طاعت و ایثار و قناعت و توحید و توکل و تسلیم و تحمل . (گلستان ).
|| برهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رهانیدن کسی را از آفت و بی گزند داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رهانیدن و نجات دادن خدا کسی را از آفتها و عیب ها. (از متن اللغة). رهانیدن خدا کسی را از آفت . (ازاقرب الموارد) (از المنجد). سلامت دادن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به سلامت داشتن . (غیاث اللغات ). سلامت و امنیت و عافیت . (ناظم الاطباء). || سلم دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). بها پیش دادن در بیع. || اعتراف کردن به صحت دعوی . (از متن اللغة). اعتراف و اقرار و پذیرفتاری . || قبول دین اسلام . (ناظم الاطباء). || خالص کردن چیزی را برای کسی . (از متن اللغة). خالص کردن چیزی . (از المنجد). || (اصطلاح فقه ) گفتن السلام علینا و علی عباد اﷲ الصالحین ، یا السلام علیکم و رحمة اﷲ و برکاته یا هر دو. که تسلیم آخرین جزء نماز محسوب است و با تلفظ آن نماز خاتمه می یابد که مشهور است ابتداء نماز تکبیر و آخر آن تسلیم است . || در علم جدل عبارت از این است ت که امری محال یا منفی یا مشروط به حرف امتناع فرض شود، سپس به قانون جدل این امر مسلم فرض شود آنگاه در صورت تقدیر وقوع این امر عدم فایده ٔ آنرا رسانند، مانندقول خدا: مااتخذ اﷲ من ولد و ماکان معه من اله اذاًلذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض . (قرآن 91/23). که معنی این است ت : خدا نه فرزندی گرفته و نه جز او خدای دیگری همراه اوست . اگر چنین بود خدایان بعضی بر بعض دیگر برتری می جستند و کار عالم به سامان نمی شد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ص 769).
... ادامه
1248 | 0
مترادف: اسم، استرداد، تحويل، تفويض، تقديم، واگذار، واگذاري، تمكين، رام، مطيع، منقاد
متضاد: نشوز عاصي، سركش، نافرمان
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (تَ) [ ع . ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: taslim
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 540
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
submission | surrender , delivery , capitulation , resignation , deference , rendering , rendition , quietism , passover , livery , prehension
ترکی
teslim olmak
فرانسوی
se rendre
آلمانی
aufgeben
اسپانیایی
rendirse
ایتالیایی
resa
عربی
خضوع | تسليم , طاعة , رضوخ , إذعان , خنوع , استسلام
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تسلیم" یک اسم و مصدر در زبان فارسی است که معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در اینجا به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم:

1. معنی و کاربرد

  • تسلیم به معنای پذیرش: به معنی پذیرش شرایط یا اوضاع بدون مقاومت.
  • تسلیم در مفهوم قانونی: به معنای واگذاری حقوق یا مسئولیت‌ها.

2. ساختار کلمه

  • تسلیم: این کلمه از ریشه "سلم" (به معنای صلح و آرامش) گرفته شده و به معنای تسلیم شدن یا رها کردن است.

3. صرف کلمه

  • می‌توان کلمه "تسلیم" را در جملات مختلف صرف کرد، مانند:
    • من تسلیم او شدم.
    • او در برابر مشکلات تسلیم نشد.

4. قید و صفت

  • می‌توان از "تسلیم" به عنوان اسم و از "تسلیمی" به عنوان صفت استفاده کرد. مثلاً:
    • او یک فرد تسلیم‌طلب است.
    • تسلیم در برابر مشکلات نشانه ضعف نیست.

5. جملات مثالی

  • "تسلیم شدن در برابر مشکلات نشانه‌ی خستگی نیست، بلکه نشان‌دهنده‌ی عقل و درک واقعیت است."
  • "او تسلیم نظرات دیگران نمی‌شود و بر اصول خود پایبند است."

6. نکات نگارشی

  • در نوشتار رسمی، از بکار بردن "تسلیم" در متون علمی و ادبی با دقت استفاده شود.
  • هنگام استفاده از کلمه "تسلیم" توجه داشته باشید که زمینه و مفهوم جمله به درستی منتقل شود.

این نکات می‌توانند به شما در درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "تسلیم" در متن‌ها و جملات کمک کنند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تسلیم" در جمله آورده‌ام:

  1. پس از سال‌ها مبارزه، او سرانجام تسلیم خواسته‌های دشمنانش شد.
  2. تسلیم در برابر مشکلات باعث نمی‌شود که آن‌ها حل نشوند.
  3. او در زندگی‌اش یاد گرفته بود که گاهی اوقات باید تسلیم شود تا صلح و آرامش را پیدا کند.
  4. با وجود تمام تلاش‌ها، تیم تسلیم شرایط بد آب و هوایی شد و نتوانست به هدفش برسد.
  5. تسلیم شدن در برابر چالش‌ها نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه می‌تواند فرصتی برای شروعی تازه باشد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری