جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

تسلیم کردن

معنی: تسلیم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) واگذاشتن . دادن .سپردن . درسپردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : و تسلیم کرد مرآنکس را که امر و خلق از اوست بازگردیده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 310). این همه در آن مجلس به من تسلیم کرد. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 377).
کردی از صدق و اعتقاد و یقین
خویشی خویش را به حق تسلیم .
ناصرخسرو.
ای به هر مفخرت که در گیتی است
کرده فرزانگان ترا تسلیم .
مسعودسعد.
به جهد شیشه ٔ سیماب گر در او ریزی
به شیشه ٔ تو کند شوشه های زر تسلیم .
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 401).
چون فخرالدوله وفات یافت به قابوس کس فرستاد...و او را بخواند تا ولایت بدو تسلیم کند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران . ص 260).
مرا تا عشق تو تعلیم کردند
دل و جانم به غم تسلیم کردند.
نظامی .
اگر جرمیست اینک تیغ و گردن
ز تو کشتن ز من تسلیم کردن .
نظامی .
شاه دید او را و بس تعظیم کرد
مخزن زر را بدو تسلیم کرد.
مولوی .
تسلیم مفاتیح قلاع و خزائن بدو کردند. (گلستان چ یوسفی ص 98).
این بگفت و نعره بزد و جان به حق تسلیم کرد. (گلستان ).
من اختیار خودرا تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر در دست ساربانان .
سعدی .
کرد تسلیم به می مسند بی تابی را
هر سپندی که در این انجمن از جا برخاست .
صائب (از آنندراج ).
برمهر بت ای برهمن دیگر در دعوی مزن
تسبیح را بستان ز من تسلیم کن زنار را.
ظهوری (از آنندراج ).
ز دورمی نهد انگشت بر زمین خورشید
چو پیش رأی منیر تو میکند تسلیم .
ظهوری (ایضاً).
|| گردن نهادن . قبول کردن . مسلم داشتن :
من آن مثل را تسلیم کردم و گفتم
حکیم را ز کریم و کریم را ز حکیم .
حکیم وار چو تسلیم کردم و گفتم
کریم وار ز من و زین دین کند تسلیم .
سوزنی .
لطیفه ای بشنو از کمال خود که در آن
ملوک نی که ملک هم مرا کند تسلیم .
انوری (از آنندراج ).
... ادامه
642 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 814
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
عرض | قدم , سلم , خضع , اقترح , استسلم , رافع , إرسال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تسلیم کردن" در زبان فارسی به معنای واگذار کردن، تن دادن یا تحویل دادن به شخص یا چیزی است. در زیر به توضیح قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه می‌پردازیم:

۱. ساختار کلمه

  • "تسلیم" در اینجا اسم مصدر است و به معنای واگذاری یا تن دادن است.
  • "کردن" فعل حال است که به عنوان فعل کمکی برای تبدیل اسم به فعل استفاده می‌شود.

۲. نحوه استفاده

  • "تسلیم کردن" معمولاً در جملات به عنوان فعل استفاده می‌شود.
  • می‌تواند به صورت‌های مختلف و در زمان‌های مختلف به کار برود. مثلاً:
    • گذشته: تسلیم کرد (او تسلیم کرد)
    • حال: تسلیم می‌کند (او تسلیم می‌کند)
    • آینده: تسلیم خواهد کرد (او تسلیم خواهد کرد)

۳. نحوه نوشتن

  • واژه "تسلیم" و "کردن" باید بدون فاصله و به صورت متصل نوشته شوند.
  • در نوشتار رسمی، بهتر است از علامت‌گذاری صحیح استفاده شود. مثلاً اگر در انتهای جمله قرار گیرد، باید به آن توجه کرد.

۴. نکات نگارشی

  • در جملات، موقعیت کلمه "تسلیم کردن" ممکن است بر معنای جمله تأثیر بگذارد. به همین دلیل، توجه به نحوه قرارگیری آن در جمله مهم است.
  • اگر از "تسلیم کردن" در جملات سوالی یا منفی استفاده می‌کنید، ساختار جمله باید به دقت رعایت شود.
    • مثلاً:
    • آیا او تسلیم می‌کند؟
    • او تسلیم نمی‌کند.

۵. معادل‌ها

  • در برخی مواقع می‌توان از معادل‌های دیگر برای "تسلیم کردن" نیز استفاده کرد، مانند "واگذار کردن" یا "تحویل دادن"، بسته به بافت جمله.

با رعایت این نکات می‌توانید به‌درستی از کلمه "تسلیم کردن" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری