جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

جدف

معنی: جدف . [ ج َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (المنجد). بریدن . (آنندراج ). قطع کردن چیزی را. (لسان ، از ذیل اقرب الموارد). || راندن کشتی را به بیل . (از منتهی الارب ) (از المنجد) (از ذیل اقرب الموارد). جدف الملاح السفینة جدفاً؛ دفعها بالمجداف ای بالمقذاف . (ذیل اقرب الموارد). || برف باریدن آسمان . (از منتهی الارب )(از المنجد). جدف السماء بالثلج ؛ رمت به . (اقرب الموارد) (المنجد). || زدن مرد به هر دو دست . || بریدن آواز در حداء. (منتهی الارب ). جدف الحادی ؛ قطع الصوت فی الحداء. (از اقرب الموارد). || راه رفتن زن به طرز قصار. (از ذیل اقرب الموارد). جدفت المراءة؛ مشت مشی القصار. (ذیل اقرب الموارد). || سرعت در راه رفتن . (از ذیل اقرب الموارد). جدف الرجل فی مشیته ؛ اسرع . (ذیل اقرب الموارد). حرک یدیه اذا اسرع فی مشیته . (المنجد).
... ادامه
591 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 87
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
جديد | حديث , أخرى , مستجد في , طازج , حديث جديد , عصري , ناقص الخبرة , غريب , حديثا , الجديد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری