جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

jor'e
sip  |

جرعه

معنی: جرعه . [ ج ُ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِ) در فارسی ، یک بار آشامیدن :
جرعه بر خاک همی ریزم از جام شراب
جرعه بر خاک همی ریزند مردان ادیب .
منوچهری .
جرعه ٔ حزم او به زمین رسید. (سندبادنامه ص 12).
چون ز جرعه خاک را رنگی دهید
هم ببوئی زآسمان یاد آورید.
خاقانی .
از نثار جام زر بر فرق خاک
جرعه بین با خاک جان آمیخته .
خاقانی .
جرعه ای گر بر آسمان بخشی
شده از خفتگی زمین کردار.
خاقانی .
از زکات سر قدح هر وقت
جرعه ای کن بخاکیان ایثار.
خاقانی .
بشب هزار پسر جرعه ریخته بسرش بر
بروز مشعله ٔ تابناک داده بدستش .
خاقانی .
پی سپر جرعه ٔ میخوارگان
دستخوش بازی سیارگان .
نظامی .
نخوردی بی غنا یک جرعه باده
نه بی مطرب شدی طبعش گشاده .
نظامی .
طراز سخن سکه ٔ نام تست
بقای ابد جرعه ٔ جام تست .
نظامی .
مردان هزار دریا خوردند و تشنه رفتند
تو مست از چه گشتی چون جرعه ای نخوردی .
عطار.
جرعه خاک آمیز چون مجنون کند
مر شما را صاف او تا چون کند.
مولوی .
جرعه خاک آلودتان مجنون کند
مر شما را صاف آن تا چون کند.
مولوی .
جرعه ای خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بیهوشی که در می کرده اند.
سعدی .
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک .
حافظ.
|| در اصطلاح صوفیه عبارت است از اسرار مقامات که در سلوک از سالک پوشیده مانده بود. (از کشاف اصطلاحات فنون ). مقام سیر را گویندکه سالک دریابد و نیز اسرار و مقاماتی را که از سالک پوشیده مانده باشد، گویند. (از فرهنگ مصطلحات صوفیه ) :
این جرعه بنوش ای دل و شو فرش در این بزم
کین جام به خمخانه ٔ جمشید نیابی .
عرفی شیرازی (از بهارعجم ).
بی می خرابم بی جرعه مدهوش
زان لعل میگون زان چشم جادو
میرزا رضی آرتیمانی (از بهارعجم ).
آن باده که در شیشه ٔ طنبور نهان است
در جرعه ٔ تأثیر کن و ساقی آن شو.
ابوتراب انجدانی (از بهارعجم ).
نرفت از خط بغداد بیشتر منصور
فقیر بود که این جرعه را تمام کشید.
سنجرکاشی (از بهارعجم ).
دریا دریا بمن لبت داد شراب
نی باده تمام گشت و نی من سیراب
هر چند کشم جرعه لبم تر نشود
چون تشنه لبی که آب نوشد در خواب .
میرالهی (از بهارعجم ).
و بر این تقدیر تغلیط بعضی محققین بر حضرت شیخ که جرعه بدین معنی نیامده صحیح نباشد. (از بهارعجم ) (آنندراج ). || مجازاً، ظرف شراب مثل شیشه و صراحی و پیاله . (از آنندراج ) (بهارعجم ) :
شیرین لبان چو بزم می لاله گون کنند
خون مرا بجرعه برای شگون کنند.
شیخ العارفین (از بهارعجم ).
رحیق کهنه چه پرسی چه کیفیت دارد
یکی بجرعه فروریز خون ناب مرا.
حیاتی گیلانی (از بهارعجم ).
- جرعه ٔ جان ؛ ظاهراً کنایه از شراب است :
جرعه ٔ جان از زکات هر صبوح
بر سر سبوح خوان افشاندمی .
خاقانی .
... ادامه
1012 | 0
مترادف: آشام، چكه، قطره، قلپ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: جرعَة]
مختصات: (جُ عَ) [ ع . جرعة ]
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: jor'e
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 278
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
sip | potion , gulp , shot , swig , godown , potation , quaff
ترکی
yudumlamak
فرانسوی
siroter
آلمانی
schluck
اسپانیایی
sorbo
ایتالیایی
sorso
عربی
رشفة | رشف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جرعه" به معنای مقدار کمی مایع است که عموماً به نوشیدنی‌ها اشاره دارد. هنگام استفاده از این کلمه در نگارش فارسی، توجه به نکات زیر می‌تواند مفید باشد:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "جرعه" به همین صورت نوشته می‌شود و از نظر املایی صحیح است.

  2. تلفظ: "جرعه" به صورت "jar'eh" تلفظ می‌شود. توجه داشته باشید که "ج" به صورت "جیم" و "ر" به صورت "ر" و "عه" به صورت "ع" است.

  3. جمع‌سازی: جمع کلمه "جرعه" به صورت "جرعه‌ها" است. مثلاً "دو جرعه آب".

  4. استفاده صحیح: این کلمه معمولاً در متون ادبی و توصیفی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال: "یک جرعه از آب زلال نوشید."

  5. مفاهیم و معانی: "جرعه" علاوه بر معنی مستقیم، می‌تواند به طور مجازی نیز به معانی دیگری اشاره کند، مانند برداشت‌های عاطفی یا روحی.

  6. نحوه به‌کارگیری: در جملات می‌توان از "جرعه" به‌عنوان فاعل، مفعول یا حتی مضاف/مضاف‌الیه استفاده کرد. مثلاً:
    • فاعل: "جرعه‌ای نوشیدم."
    • مفعول: "یک جرعه آب به من بده."
    • مضاف: "جرعه‌ای از این شراب."

استفاده صحیح از قواعد نگارشی در کنار رعایت املای درست این کلمه می‌تواند به زیباتر شدن متن‌های شما کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جرعه" در جمله آمده است:

  1. او با یک جرعه آب سرد، خستگی روز را از تنش بیرون کرد.
  2. با هر جرعه چای که می‌نوشید، آرامش بیشتری پیدا می‌کرد.
  3. جرعه‌ای از آن نوشیدنی خوشمزه، یادآور روزهای خوش گذشته بود.
  4. در مهمانی، هرکس توجه خاصی به جرعه‌های شرابش داشت و به آرامی می‌نوشید.
  5. پس از یک روز طولانی، یک جرعه از کتاب مورد علاقه‌اش خواند تا استراحت کند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری