جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جعد. [ ج َ ] (اِخ ) ابن درهم ، از سران مغانیه (مانویان ) و معلم و مربی مروان بن محمد و فرزندان او بود و مروان را به آیین مانی درآورد. مروان را ازآن رو جعدی نامیدند که شاگرد ابن جعدبن درهم بوده است . جعد به فرمان هشام بن عبدالملک و به دست خالدبن عبداﷲ قسری زندانی گردید و حبس او دیر زمانی طول کشیدتا آن که خویشانش قضیه به هشام رفع کردند و از ضعف خود و طول حبس جعد نالیدند. هشام گفت : مگر او هنوز زنده است ؟ و نامه به خالد نوشت که درزمان جعد را به قتل رساند. خالدبن عبداﷲ جعد را در روز گوسفندکشان بجای قربانی بکشت و پیش از کشتن امر هشام را درباره ٔ قتل جعد به مردم بگفت چه خود خالد نیز بزندقه (یعنی پیروی مذهب مانی ) متهم و مادرش نصرانی بود. (الفهرست ابن الندیم ). جعدبن درهم عقیده ٔ معتزله را که میگفتند قرآن مخلوق است در زمان هشام بن عبدالملک آشکار ساخت و هشام او را به خالد قسری امیر عراق سپرد تا او رابکشد. خالد وی را حبس کرد و نکشت . هشام او را سرزنش و مجبور به کشتن جعد کرد. (ابن اثیر از غزالی نامه ).جعدبن درهم مولای سویدبن غفلة و از سران معتزله بود و عقاید خود را درباره ٔ خلق قرآن و جبر و اختیار و جز آن در روزگار هشام آشکار کرد و از سخنان اوست : «اگر فرزند از همخوابگی مرد و زن بوجود می آید پس من آفریدگار فرزند خود و مدبر و فاعل کار آفرینش وی هستم وفاعلی جز من در کار نیست و این که میگویند خداوند او را خلق کرده ، مجازی است نه حقیقی ». و نیز از گفته های اوست که : «اگر نظر موجب معرفت است پس این معرفت فعلی است که فاعل ندارد». (کتاب التاج جاحظ ص 107). زلف، گيسو، مو jad جاد jad jad jad jad jad
کلمه "جعد" در زبان فارسی به معنای "فر" یا "مجعد بودن" به کار میرود و به توصیف نوع خاصی از حالت موها اشاره دارد. در اینجا به چند نکته در مورد قواعد استفاده از این کلمه و نگارش آن اشاره میکنم:
تلفظ: این کلمه به صورت "جَعْد" تلفظ میشود. دقت در تلفظ صحیح آن مهم است.
نحوه استفاده: "جعد" معمولاً به عنوان یک صفت یا اسم برای توصیف موهایی که حالت فر دارند، به کار میرود. مثلاً: "موهای او جعد دارد."
قواعد نگارشی:
در جملات، معمولاً کلمه "جعد" بعد از فعل یا به عنوان صفت قبل از اسم قرار میگیرد.
در نوشتار رسمی و ادبی، بهتر است از کلمات و عبارات مرتبط به طور صحیح استفاده شود تا مفهوم صحیح منتقل شود.
صرف و نحو: به عنوان یک اسم، "جعد" دارای جمع خاص خود نیست و معمولاً به صورت مفرد استفاده میشود. برای جمعبندی میتوان از عبارتهای توصیفی استفاده کرد، مانند "موهای جعد."
استفاده در ادبیات: این کلمه ممکن است در اشعار یا متون ادبی با مضامین زیبایی، عشق و توصیف زیبایی ظاهری به کار رود. در این موارد، باید توجه داشت که جعد میتواند به جنبههای فنی و عاطفی موها و زیبایی اشاره کند.
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "جعد" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "جعد" در جمله آورده شده است:
موهای او جعد و پرحجم است که زیبایی خاصی به چهرهاش میبخشد.
در جشن عروسی، عروس با موهای جعد خود بسیار چشمنواز به نظر میرسید.
او همیشه به دنبال روشهایی بود تا جعد طبیعی موهایش را حفظ کند.
تصدیق کرد که موهای جعد او در روزهای بارانی بیشتر خوش حالت میشود.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مدنظرتان است، لطفاً بفرمایید!