جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

jo[w]
atmosphere  |

جو

معنی: جو. (اِمص ) از جوییدن . جُستن :جست و جو؛ جستجو. (فرهنگ فارسی معین ). || (فعل امر) جوی . بجوی . (فرهنگ فارسی معین ). || (نف مرخم ) جو(ی ) نعت فاعلی از جُستن ، جوییدن .
- آزرمجو :
دو صاحبدل نگه دارند مویی
هم ایدون سرکش و آزرمجویی .
سعدی .
رجوع به آزرمجو شود.
- چاره جو . رجوع بهمین کلمه شود.
- عربده جو :
ز چرخ عربده جویش خدنگ تیر جفا
نخست در دل مردان هوشیار آید.
سعدی .
هرآنکه بر رخ منظورِما نظر دارد
به ترک خویش بگوید که یار عربده جوست .
سعدی .
- عیبجو :
بکس تا عیب جویانم نگویند
نمی آید ملخ در چشم شاهین .
سعدی .
- کارجو :
چون بند کرد در تن پیدایی
این جان کار جوی نه پیدا را.
ناصرخسرو.
رجوع به کارجو و کارجوی شود.
... ادامه
519 | 0
مترادف: جوغ، يوغ
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ جویدن)
مختصات: (جَ وّ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: jav
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 9
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
atmosphere | barley , grain , flapdoodle , aerosphere , joe
ترکی
atmosfer
فرانسوی
atmosphère
آلمانی
atmosphäre
اسپانیایی
atmósfera
ایتالیایی
atmosfera
عربی
الجو | جو , الهواء , الغلاف جوي , الشعور عام , أَجواء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "جو" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و استفاده‌های متفاوتی دارد. به طور کلی، قواعد نگارشی و استفاده از آن به شرح زیر است:

  1. معنی و کاربرد:

    • "جو" به معنی نوعی غله (بذر جو) است.
    • همچنین می‌تواند به معنی محیط، فضا یا جوّ (هوا) نیز به کار رود.
  2. کلمات مشابه:

    • کلمات مرتبط با "جو" شامل "جوان"، "جوانه"، "جوهر" و ... می‌باشد، که هرکدام معانی خاص خود را دارند.
  3. زبان و خوش‌نویسی:

    • در نوشتار رسمی و ادبی، بایستی از استفاده‌ی ناپسند یا نامناسب این کلمه پرهیز کرد.
    • همچنین باید به استفاده از کلمات هم‌خانواده یا مرتبط با "جو" در جملات توجه کرد تا جملات روان و معنادار باشند.
  4. نکات نگارشی:
    • دقت کنید که "جو" باید بدون فاصله و اشتباه تایپی نوشته شود.
    • در متون علمی و ادبی، به تناسب مفاهیم باید از "جو" به درستی استفاده شود.

با توجه به معنی درست و قاعده‌های نگارشی، می‌توان از "جو" در جملات مختلف بهره برد. برای مثال:

  • "در این فصل، جوّ منطقه بسیار مساعد برای کشاورزی است."
  • "جو به عنوان یکی از مهم‌ترین غلات در بسیاری از فرهنگ‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد."

اگر سوال خاصی درباره‌ی کاربرد "جو" دارید، لطفاً بفرمائید تا بیشتر توضیح دهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "جو" آورده شده است:

  1. جوی هوا امروز بسیار مطبوع و دلپذیر است.
  2. در این جشن، جوی شاد و دوستانه حاکم بود.
  3. به خاطر بارش باران، جوی زمین بسیار مرطوب شده است.
  4. در این کتاب، نویسنده به جوی تاریخی آن دوره پرداخته است.
  5. برای تهیه‌ی سالاد، نیاز به جوی تازه و خوشمزه داریم.

اگر مثال‌های بیشتری می‌خواهید یا به موضوع خاص‌تری اشاره کنید، لطفاً بفرمائید!


واژگان مرتبط: پناد، کرهء هوا، واحد فشار هوا، فضای اطراف هر جسمی، شعیر، دانه، غله، حبوبات، ذره، دان، مزخرف، مهمل، اتمسفر

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری