جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: جور. (اِخ ) معرب گور، شهری بپارس . (انساب سمعانی ). گل جوری بدان منسوب است . (اقرب الموارد). شهری است از مضافات فیروزآباد و گل جوری بدان منسوب است . (منتهی الارب ). و این جور شهری است اندر پارس که خرمتر از آن نیست با اسپرغمها و میوه ها و درختها و آبهای روان و این گلاب پارسی از جور آورند، اردشیر را آرزو بود که نشست خویش به جور کند و گروهی گویند آنجا شهر نبود و این شهر خود اردشیر بنا کرد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). 1- بيداد، جفا، ستم، ظلم
2- خط لب جام ناجور kind, sort, tyranny, oppression, brand, genre, ilk, class, genus, compatible, identical, accordant, concordant, identic, match نوع، طبيعة، ضرب، صنف، طيبة، كريم، باب، صفة أساسية، لطيف، حنون، ودي، شفوق، مؤدب، عطوف tür gentil art amable tipo نوع، گونه، جنس، قسم، طرز، طبقه، ظلم، ستم، ستمگری، حکومت استبدادی، حکومت ستمگرانه، فشار، بیداد، تعدی، مارک، نشان، انگ، داغ، دسته، خانواده، کلاس، رده، گروه، سرده، سازگار، همساز، موافق، دمساز، یکسان، همان، مساوی، عینی، منطبق با، مطابق، خوش اهنگ، قبول کننده، هم اهنگ، هم نوا
کلمه "جور" در زبان فارسی میتواند معانی و کاربردهای متفاوتی داشته باشد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
معانی
جور (به معنای نوع یا شکل): مانند "این جور لباسها را دوست دارم."
جور (به معنای حرکت و سازگاری): مانند "هر دو باید جور هم باشند."
جور (به معنای کثیف): مانند "این اتاق خیلی جور است."
نکات نگارشی
فاصلهگذاری: در جملههای فارسی باید به فاصلهگذاری مناسب توجه کرد. برای مثال: "او جور جالبی از لباس را انتخاب کرده است."
تضاد و تشبیه: اگر "جور" در زمینهای به کار رود که نیاز به مقایسه یا تضاد دارد، باید با واژههای مناسب آن را همراه کرد. مانند: "این جور و آن جور دو نوع متفاوت هستند."
تلفظ: در نوشتههای غیررسمی، ممکن است به شکل "جر" یا "جور" تلفظ شود. اما در نوشتار رسمی باید از شکل صحیح "جور" استفاده کرد.
ترکیبات وصفی: هنگام استفاده از "جور" در ترکیبات وصفی، مانند "جور زیبا" یا "جور مدرن"، باید به نظم واژهها توجه کرد.
توجه به موارد معنایی: هنگام استفاده از کلمه "جور"، باید به بافت کلام و معنای مورد نظر توجه شود تا سوءتفهمی ایجاد نشود.
اگر سوال خاصی درباره استفاده یا جملهسازی با کلمه "جور" دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای کلمه "جور" در جملات مختلف آورده شده است:
جور لباسهای او همیشه با هم هماهنگ است.
ممکن است روزهای خوبی و بدی در زندگی جور شوند.
این جور زندگی کردن برای او بسیار سخت بود.
از رنگهای مختلف جورابهایم نمیتوانم انتخاب کنم.
این جور از رفتار او برای من غیرقابل قبول است.
اگر مثالهای بیشتری میخواهید یا به نوع خاصی از جمله احتیاج دارید، لطفاً بفرمائید!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: نوع، گونه، جنس، قسم، طرز، طبقه، ظلم، ستم، ستمگری، حکومت استبدادی، حکومت ستمگرانه، فشار، بیداد، تعدی، مارک، نشان، انگ، داغ، دسته، خانواده، کلاس، رده، گروه، سرده، سازگار، همساز، موافق، دمساز، یکسان، همان، مساوی، عینی، منطبق با، مطابق، خوش اهنگ، قبول کننده، هم اهنگ، هم نوا