حریم
licenseمعنی کلمه حریم
معنی واژه حریم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اطراف، پيرامون، گرداگرد، حرم 2- مكان مقدس 3- محدوده، حيطه، قلمرو، مرز 4- منطقه محافظتشده | ||
انگلیسی | sanctum, frontage, adytum, privacy | ||
عربی | قدس الأقداس، عرين، ملجأ، خلوة، الحرم | ||
ترکی | mahremiyet | ||
فرانسوی | confidentialité | ||
آلمانی | privatsphäre | ||
اسپانیایی | privacidad | ||
ایتالیایی | privacy | ||
مرتبط | خلوتگاه، قدس الاقداس، قدس، جایگاه مقدس، نمای ساختمان، جلو خان، محراب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حریم" در زبان فارسی به معنای محدوده، مرز یا فضای محدودی است که برای حفظ حیا، احترام یا امنیت در نظر گرفته میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است:
با رعایت این نکات، میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از "حریم" در نوشتار خود داشته باشید. | ||
واژه | حریم | ||
معادل ابجد | 258 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | harim | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (حَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | harim | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی حریم | ||
پخش صوت |
حریم . [ ح َ ] (ع ص ) بازداشت کرده و حرام کرده شده که مس آن جائز نیست . چیزی که حرام باشد. چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان کرد. || چیزی که آنرا حمایت کنند و جنگ کنند بر آن . || (اِ) شریک . انباز. || جامه ٔ مُحرِم . || جامه ای که محرمان برکندندی و باز آنرا نپوشیدندی در حرم . || حُرمت . آبروی مردم . || گرداگرد حوض و چاه . پیرامون . پیرامن . (محمودبن عمر ربنجنی ). گرداگرد. دور. دوروبر. حوالی . اطراف : کلمه "حریم" در زبان فارسی به معنای محدوده، مرز یا فضای محدودی است که برای حفظ حیا، احترام یا امنیت در نظر گرفته میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، توجه به چند نکته مهم است: نحوه نگارش: کلمه "حریم" به این شکل نوشته میشود و بدون تجزیه یا تغییر در حروف، به کار میرود. جنس و شمار: "حریم" یک اسم مذکر و غیرقابل شمارش است. به عبارت دیگر، نمیتوان برای آن از پسوندها یا نفیهایی مانند "حریمها" استفاده کرد، هرچند در برخی متون و داستانها ممکن است به صورت جمع نیز استفاده شود. مفاهیم مرتبط: "حریم" میتواند در معانی مختلفی به کار رود؛ از جمله حریم شخصی (فضای خصوصی افراد)، حریم خانواده، حریم محیط زیست و ... استفاده در جملات: در جملات، معمولاً از "حریم" به عنوان اسم استفاده میشود و میتوان آن را در کنار صفات یا جملات توصیفی ذکر کرد. به عنوان مثال: موسیقی و ادبیات: در ادبیات و شعر فارسی، "حریم" در معنای عاطفی و معنوی نیز به کار میرود و میتواند به عنوان نمادی از عشق و محبت یا نقاط قوت انسانی محسوب شود. با رعایت این نکات، میتوانید استفاده صحیح و مؤثری از "حریم" در نوشتار خود داشته باشید.
در زبان حجت از فر حریم ذوالفقار
شعر در معنی بسان عنبر سارا شود.
ناصرخسرو.
حرم آل رسول است ترا جای که هیچ
دیو را راه نبوده ست درآن شهره حریم .
ناصرخسرو.
بازگو تا چگونه داشته ای
حرمت آن بزرگوار حریم .
ناصرخسرو.
شیرمردان به حریمش سگ کهفند همه
اینت شیران که مدد ز آتش هیجا بینند.
خاقانی .
این کعبه را که سد سکندر حریم اوست
خضر خلیل مرتبه بنیان تازه کرد.
خاقانی .
هر کبوتر کز حریم کعبه ٔ جان آمده
زیر پرش نامه ٔ توفیق پنهان دیده اند.
خاقانی .
امسال بین که رفتم زی مکه ٔ مکارم
دیدم حریم حرمت کعبه در او مجاور.
خاقانی .
منزل تردامنان نبود حریم کوی دوست
هرکه نبود پاکدامن در حرم نامحرم است .
فیضی دکنی .
- حریم بئر یا حریم البئر ؛ پیرامن چاه . پیرامون چاه . گرداگرد چاه . سرچاه . کنار چاه . کناره ٔ چاه .
- حریم حوض ؛ گرداگرد حوض . (دهار).
- حریم دار ؛ پیرامون خانه از حقوق و مرافق آن . آنچه نسبت بخانه و چاه داشته باشد از حقوق . مقابل متن ، و آن آن مقدار از زمین است که تنها مالک خانه را در آن حقوق خاص است : این خانه متناً و حریماً هزار گز است . اصلاً این کلمه را بحریم چاه و اطراف آن اطلاق میکرده اند و سپس جای ممنوع و منهی التقرب را بدین نام نامیدند. (معجم البلدان ).
- حریم شهر ؛ گرداگرد شهر .
|| کسانی که عرفاً عرض شخص بشمار میروند. (فقه ).
- در حریم ؛ در کنف . در حمایت :
در حریم خانه ٔ پیغمبرت
مرمرا از تست در دو جهان نعیم .
ناصرخسرو.
فریاد یافتم ز جفا و دهای دیو
چون در حریم و قصر امام الوری شدم .
ناصرخسرو.
شراب حکمت شرعی خورید اندر حریم دین
که محرومند از این عشرت هوس گویان یونانی .
سنائی .
و جباران کامکار در حریم روزگار او امان طلبیدند. (کلیله و دمنه ).
نمانده در حریم پادشائی
وشاقی جز غلامان سرائی .
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 356).
وانکه در مأمن و انصاف و حریم عدلش
گرگ را با بره چون وامق وعذرا بینی .
اثیر اومانی .
|| در بیت ذیل خاقانی از حریم ملک و مملکت اراده کرده است :
در ابخازیان اینک گشاده
حریم رومیان آنک مهیا.
خاقانی .
1- اطراف، پيرامون، گرداگرد، حرم
2- مكان مقدس
3- محدوده، حيطه، قلمرو، مرز
4- منطقه محافظتشده
sanctum, frontage, adytum, privacy
قدس الأقداس، عرين، ملجأ، خلوة، الحرم
mahremiyet
confidentialité
privatsphäre
privacidad
privacy
خلوتگاه، قدس الاقداس، قدس، جایگاه مقدس، نمای ساختمان، جلو خان، محراب