جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: خال .(ع مص ) گمان بردن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ومنه ، «خال الشی ٔ خالا» . || لنگ شدن ستور. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و منه ، خال الدابه خالا. || (اِ) در اصطلاح صوفیان : معصیت . صاحب طارقه گفته است که خال عبارت از ظلمت معصیت است که میان انوار طاعت بوده چون نیک اندک بود خال گویند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 494). || در نزد سالکان اشارت بنقطه ٔ وحدت است من حیث الخفا که مبداء و منتهای کثرت است . منه ، «بدء و الیه یرجع الامرکله » چه خال بواسطه ٔ سیاهی مشابه هویت غیبیه است که از ادراک و شعور محتجب است و مخفی . لایری اﷲ الا اﷲ و لا یعرف اﷲ الا اﷲ. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 494). || صوفیان وجود محمدی را خال گویند یعنی هستی عالم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 494). || بدخوئی خوبرویان . صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آورده اگر خوبروئی راذره ای بدخوئی بود آن را خال گویند و سبب زینت شمرند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 494). || روح انسانی . شیخ جمال گفته است که خال عبارت است ازنقطه ٔ روح انسانی . صاحب «کشف اللغات » را نیز همین عقیدت است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 494-495). 1- نقطهسياه، نقطه
2- لكه
3- نقش (ورقبازي)
4- خالو، دائي، دايي 1- عم، عمو
2- خاله mole, spot, freckle, blotch, dot, beauty spot, mote, speckle, fleck, pip, speck, stigma, mother's mark, the mole الخلد، شامة، خال، حاجز الامواج، مرفأ، حيوان اكل الحشرات، الجنين الكاذب، خلد bir köstebek une taupe ein maulwurf un lunar una talpa خال سیاه، خال گوشتی، کور موش، لکه، محل، مکان، لحظه، کک مک، لک صورت، دمل، جوش چرک دار، کورک، رنگ محو، خال کوچک، خال زیبایی، ریزه، خرده، اتم، دره، لکه کوچک، رنگ، نوع، قسم، اختلال مزاج، سیفلیس، سیفیلیس، دانه یا تخم میوه هایی مثل سیب، ذره، لکه یا خال میوه، لک، کلاله، داغ ننگ، لکه ننگ، داغ، خال مادر زادی
کلمه "خال" در زبان فارسی میتواند به معانی و کاربردهای مختلفی اشاره داشته باشد. در اینجا به برخی قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه پرداخته میشود:
معانی کلمه:
"خال" به معنی نقطه یا لکهای است که بر روی پوست بدن به وجود میآید و به طور طبیعی میتواند رنگی متفاوت (معمولاً تیرهتر) از پوست باشد.
همچنین در زبان محاوره ممکن است به معنای نقص یا عیب کوچک نیز به کار رود.
نوشتار صحیح:
کلمه "خال" به صورت صحیح نوشته میشود و نیازی به تغییر یا ویرایش ندارد.
استفاده در جملات:
"خالهای صورتم در تابستان بیشتر مشخص میشوند."
"او یک خال بزرگ بر روی گونهاش دارد."
قواعد صرف و نحو:
"خال" یک اسم غیرقابل شمارش است و در جمله به عنوان اسم ظاهر میشود.
در صورت نیاز میتوان به این کلمه صفت، قید یا حروف اضافه اضافه کرد.
نکات نگارشی:
در نگارش متنهای رسمی و علمی، باید توجه کرد که کلمه "خال" در متن به درستی و در محل مناسب خود استفاده شود.
در موارد توصیفی میتوان از صفات برای توصیف ویژگیهای خال استفاده کرد (مثلاً "خال قهوهای"، "خال بزرگ").
این نکات میتواند به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "خال" در زبان فارسی کمک کند. اگر سوال خاصتری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با کلمه "خال" آورده شده است:
او یک خال زیبا بر روی گونهاش دارد که بسیار جذاب است.
خالهای سیاه رنگ بر روی پوست او، داستانهای جالبی را روایت میکنند.
مادرش همیشه به او میگوید که خالهایش نشانههای خاصی از زیبایی هستند.
در این نقاشی، هنرمند با دقت تمام خالهای مختلف را به تصویر کشیده است.
وقتی به آسمان نگاه میکنم، ستارهها مانند خالهای درخشان بر روی زمینه سیاه شب به نظر میرسند.
اگر سوال دیگری دارید یا به جملات بیشتری نیاز دارید، بگذارید بدانم!