جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
در زبان فارسی، کلمه "خراب کردن" به عنوان یک فعل ترکیبی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا چند نکته و قاعده نگارشی مرتبط با آن را بررسی میکنیم:
فعل ترکیبی: "خراب کردن" شامل دو قسمت است: "خراب" (صفت) و "کردن" (فعل). این نوع ترکیب معمولاً به ایجاد یک فعل جدید منجر میشود که معنای خاصی دارد.
معنی: "خراب کردن" به معنای آسیب رساندن به چیزی یا از بین بردن کارکرد آن است. این فعل معمولاً زمانی به کار میرود که چیزی به وضعیتی ناکارآمد یا نامطلوب دچار میشود.
زمان فعل: مانند تمامی افعال، "خراب کردن" میتواند در زمانهای مختلف صرف شود؛ به عنوان مثال:
حال: من خراب میکنم.
گذشته: من خراب کردم.
آینده: من خراب خواهم کرد.
فعل ماضی: وقتی که "خراب کردن" در گذشته استفاده میشود، معمولاً با توجه به فاعل هم باید برای زمان جمله استفاده شود.
نکات نگارشی:
بین دو جزء ترکیبی (خراب و کردن) باید بدون فاصله نوشته شوند.
در نوشتار رسمی و ادبی، از بهکارگیری این اصطلاح در زمینههای جدی و مهم، مانند کارهای فنی یا هنری، باید با احتیاط استفاده شود تا از برداشت معنایی نادرست جلوگیری شود.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "خراب کردن" در نگارشهای مختلف استفاده کنید.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: سربه سر کردن، فاسد کردن، سیاه کردن، فنا کردن، نابود کردن، از بین بردن، ویران کردن، کشتن، تباه کردن، پیاده کردن، پایین اوردن، تخفیف دادن، کاستن، دریافت کردن، پهن کردن، الوده کردن، زشت کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، بدنما کردن، بد ریخت کردن، فاسد شدن، بدتر کردن، روبزوال گذاشتن، عیب دار کردن، ضایع کردن، پوسیده شدن، ناگوار کردن، درهم و برهم کردن، گیج کردن، گرفتار کردن، خرد کردن، تاراج کردن، پایمال کردن، معیوب کردن، زیان رساندن، خرد ساختن، ضعیف کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن، هرزه کردن، الواطی کردن، خلع مقام کردن، از خاصیت انداختن، سرهم بندی کردن، سنبل کردن، بحال ویرانی دراوردن، منهدم کردن، معدوم کردن، باطل کردن، خنثی کردن، بی اثر کردن، واچیدن، بیابرو کردن، بلا اثر کردن، معیوب ساختن، ناپاک ساختن، خرد و متلاشی شدن، ویران شدن