خروب
licenseمعنی کلمه خروب
معنی واژه خروب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ruin | ||
عربی | يخرب | ||
ترکی | mahvetmek | ||
فرانسوی | ruine | ||
آلمانی | ruine | ||
اسپانیایی | ruina | ||
ایتالیایی | rovina | ||
واژه | خروب | ||
معادل ابجد | 808 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xarrub | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی خروب | ||
پخش صوت |
خروب . [ خ َرْ رو ] (ع اِ) خرنوب . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به «خرنوب » شود. || نام گیاهی است که هر جا روید نشان خرابی باشد . خارسم . (محمودبن عمر). فش . (محمودبن عمر). چنگ . چنگک . (یادداشت مؤلف ) :
آن زمان کت امتحان مطلوب شد
مسجد دین تو پرخروب شد.
مولوی (مثنوی ).
گفت نامت چیست برگوبی دهان
گفت خروبست ای شاه جهان .
مولوی (مثنوی ).
ruin
يخرب
mahvetmek
ruine
ruine
ruina
rovina