جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dā'
da  |

داء

معنی: داء. (ع اِ) آزار. بیماری . (منتهی الارب ) (دهار). مرض . علت . (غیاث ). درد. (دهار). رنج . مقابل صحّت . وَصَب . (منتهی الارب ). علة تحصل بغلبة الاخلاط علی بعض . (تعریفات ). ج ، ادواء. (منتهی الارب ): رجل داء؛ مرد بیمار. مردی دردمند. (مهذب الاسماء) :
هست داء بی دوا برجان ما از عشق تو
بود خواهد همچنان بر جان ما این دائماً.
سلمان .
صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: داء در لغت به معنی درد و بیماری . ادواء جمع. و داء عُضال ، درد سخت . و داء دفین ، دردی که معلوم نباشد و اعراب که گویند: به داء ظبی ، معنای آن آن است که او را دردی نیست چنانکه آهو را دردی نباشد. و نیز در پزشکی داء اطلاق میشود بر هر عیب باطنی که چیزی از آن آشکاربشود یا نشود، و این مثل که اَدْوَء من البخل گفته اند؛ یعنی سخت تر از بخل چنانکه در بحر الجواهر گفته -انتهی . || داء دَفین ؛ درد سخت که درمان آن ندانند. (مهذب الاسماء). بیماری که معلوم نشود مگر آن وقت که فساد وی منتشر گردد. (منتهی الارب ). || داء دَوی ؛ دردی سخت . (مهذب الاسماء). || عیب .
... ادامه
411 | 0
مترادف: الم، بيماري، درد، رنج، رنجوري، مرض، ناخوشي
متضاد: تندرستي، سلامت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: اَدواء] [قدیمی]
مختصات: (اِ.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 5
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
da
ترکی
hastalık
فرانسوی
maladie
آلمانی
krankheit
اسپانیایی
enfermedad
ایتالیایی
malattia
عربی
مرض
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "داء" که به معنای بیماری و ناسالمی است، در فارسی قواعد نوشتاری و نگارشی خاصی دارد. در زیر برخی از نکات و قواعد مربوط به این کلمه آورده شده است:

  1. نوشته صحیح: کلمه "داء" به این صورت و با همین املا نوشته می‌شود. توجه داشته باشید که به‌کاربردن آن در متون باید با معنای دقیق آن سازگار باشد.

  2. نحوه استفاده: این کلمه معمولاً در متون علمی یا رسمی به کار می‌رود و بیشتر در مباحث پزشکی و بهداشتی دیده می‌شود. برای مثال: «داء عامله‌ ای است که باید تحت درمان قرار گیرد.»

  3. جمع‌سازی: جمع این کلمه در فارسی "أدواء" است، اما در محاورات معمول فارسی، کمتر به کار می‌رود.

  4. نقطه‌گذاری: در جملاتی که این کلمه به کار می‌رود، باید به قواعد نقطه‌گذاری توجه کرد. مثلاً در انتهای جمله، اگر "داء" در میان جمله به کار رفته باشد، نیازی به نقطه نیست، اما در انتهای جمله، یک نقطه پس از آن باید قرار گیرد.

  5. هماهنگی با فعل و صفت: هنگام استفاده از "داء" باید دقت شود که فعل یا صفت با آن هماهنگ باشد. به عنوان مثال: «داءهای مختلف وجود دارند» به جای «داءهای مختلف وجود دارد».

این نکات می‌تواند به درک بهتری از کاربرد کلمه "داء" در نوشته‌های فارسی کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در دنیای امروز، بسیاری از افراد با داءهای مختلف روحی و جسمی روبرو هستند که نیاز به توجه و درمان دارند.
  2. پزشکان همواره در تلاشند تا راهکارهای جدیدی برای درمان داءهایی که به طور مزمن وجود دارند، پیدا کنند.
  3. آگاهی از داءهای شایع می‌تواند به ما کمک کند تا اقدامات پیشگیرانه مناسبی انجام دهیم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری