جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: داور. [ وَ ] (اِ) حاکم شرع یا عرف . موسی پایه و درجه ٔ داور را به اندرز خسوره ٔ خود یترون در میان قوم قرار داد. (خروج 18: 13 -26) و سرداران هزاره و صده و پنجاهه و دهه نامیده میشدند ولکن داور و پادشاه همان قاضی بود و او نیز میبایست که در اصول و فروع امور از کاهن اعظم مشورت خواهد. (سفر اول اعداد 27: 21 و اول سموئیل 22: 11 - 15 مقابل 23: 6) و در زیر دست داود پادشاه ششهزار ناظر و داور بود (اول تواریخ 23: 4). از جمله اصلاحات یهوشافاط که معمول داشت یکی برقرار نمودن داوران بود (دوم تواریخ 19: 5 - 11) و از برای ایشان مجلس مشورت فراهم نمود که بدستیاری آن کارها را بدرستی و راستی فیصل دهند چنانکه سنهدریم یا مجمع تقلید همان مجلس بود و داوران را فرمود که تا توانند راستی و راست کرداری را پیشه کنند و رشوه نپذیرند. و اما داوران و قضاة بنی اسرائیل که در سفر داوران مذکورند حاکمان صاحب اقتدار و سرداران لشکرکش بودند و زمان داوری ایشان تخمیناً 450 سال یعنی از فوت یوشع تا زمان سموئیل نبی بود (اول اشعیا 13: 19 و 20). (قاموس کتاب مقدس ). حاكم، حكم، قاضي، ميانجي، هيربد referee, arbitrator, arbiter, juror حكم، حكم في مباراة، قام بمهمة الحكم hakem arbitre schiedsrichter árbitro arbitro داور مسابقات، میانجی، منصف، حکم، قاضی، مصدق، عضو هيئت منصفه
کلمه «داور» در زبان فارسی به معنای شخصی است که در یک مسابقه یا اختلاف، قضاوت میکند. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد فارسی و نگارشی، چند نکته را در نظر بگیرید:
جنس کلمه: «داور» به معنای قاضی یا فردی که قضاوت میکند، به طور کلی جنس مذکر دارد. اما میتوان از واژههای دیگر مانند «داور زن» یا «داوران» برای اشاره به جنسیتهای مختلف یا جمع استفاده کرد.
مفرد و جمع:
مفرد: داور
جمع: داوران
ترکیب با دیگر واژهها: کلمه «داور» میتواند در ترکیب با دیگر واژهها به کار رود، مثلاً: «داور بازی»، «داور مسابقه»، و «داور میدان».
قید و وصف: هنگام توصیف داور میتوان از صفتهای مرتبط استفاده کرد، مثلاً: «داور منصف»، «داور بیطرف»، و «داور حرفهای».
نوشتار صحیح: کلمه «داور» باید به درستی و بدون غلط املایی نوشته شود و در جملات با توجه به ساختار صحیح زبان فارسی به کار رود.
جملهسازی:
«داور بازی فوتبال به سرعت تصمیم خود را اعلام کرد.»
«داوران مسابقه با دقت قوانین را رعایت کردند.»
استفاده صحیح از کلمه «داور» در زبان فارسی موجب انتقال دقیقتر پیام و مفهوم مورد نظر میشود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در زیر چند مثال برای استفاده از کلمه "داور" در جمله آورده شده است:
داور مسابقه تصمیم مهمی در مورد خطای بازیکن گرفت.
او به عنوان داور در رقابتهای ملی فوتبال انتخاب شد.
داور بعد از مشورت با کمکداور، تصمیم نهایی را اعلام کرد.
همه بازیکنان باید به تصمیمات داور احترام بگذارند.
داور با سوت خود آغاز مسابقه را اعلام کرد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا در زمینه خاصی میخواهید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر