جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

pain  |

درد آمدن

معنی: درد آمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) قرین درد و الم شدن .
- امثال :
مگر زبانت درد می آید ؛ چرا از گفتن چیزی که ترا زیان ندارد امتناع ورزی . (امثال و حکم ).
|| بدرد آمدن . متألم شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). رنجیده خاطر شدن . آزرده شدن : سخن همه سخن غازی بود و خلوتها در حدیث لشکر با وی می رفت و پدریان را از آن نیک درد می آمد. (تاریخ بیهقی ص 58).
- به درد آمدن ؛ درد گرفتن . متألم شدن . آزرده شدن . کوفته شدن . احساس غم و رنج کردن :
طفل را چون شکم بدرد آمد
همچو افعی ز رنج او بربیخت .
پروین خاتون .
- || رنجور و کوفته شدن : سوارگان ما نیک بدرد آمده و بدان زشتی هزیمت شده و اگر خوارزمشاه آن ثبات نکردی ... خللی افتادی بزرگ . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 446).
- || متأثر شدن :
دل شیرین بدرد آمد ز داغش
که مرغی نازنین گم شد زباغش .
نظامی .
... ادامه
725 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 303
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
pain
عربی
ألم | الم , وجع , حزن , عناء , أسى , عقوبة , جهد , أزعج , أمض , عض , كبد , عانى , كابد

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری