جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

daf
daf  |

دف

معنی: دف . [ دَف ف ] (ع مص ) جنبانیدن مرغ هر دو بال را در پریدن . (از منتهی الارب ). دفیف . (اقرب الموارد).پریدن مرغ در روی زمین . (دهار). پریدن مرغان بطوری که بالها را بر هم زنند و برابر نگیرند، و نقیض آنراصف گویند. (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). جنبانیدن بال گاه ِ پریدن . مقابل صف ّ. حرکت دادن طائر بال خود را در گاه پریدن همواره . جنبانیدن مرغ گاه ِ پریدن دو بال خود را چون کبوتر و مانند آن . و در شرع مسلمانی صاحبان دف حلال گوشت باشند. (یادداشت مرحوم دهخدا).و رجوع به دفیف شود. || باد بردادن چیزی را و از بیخ کندن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نرم رفتن . (از منتهی الارب ) (دهار). سبک راه رفتن ، چون دَب ّ. (از اقرب الموارد). و رجوع به دَب ّ شود. || تازه شدن نبات . (دهار).
... ادامه
2264 | 0
مترادف: دايره، دايره زنگي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: دفّ، معرب، مٲخوذ از آرامی] (موسیقی)
مختصات: (دَ فّ) [ معر. ] (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: daf
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 84
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
daf
ترکی
kesinlikle
فرانسوی
déf
آلمانی
def
اسپانیایی
definición
ایتالیایی
sicuramente
عربی
داف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دف" در زبان فارسی به معنای یک ساز کوبه‌ای محبوب است. در نوشتن و استفاده از این کلمه، می‌توان به چند نکته‌ی قواعدی و نگارشی اشاره کرد:

  1. نقطه‌گذاری: "دف" یک کلمه‌ی سه حرفی است و نیازی به نقاط اضافی ندارد. این کلمه به تنهایی قابل فهم است.

  2. شیوه‌ی تایپ: در متون رسمی و ادبی، بهتر است که کلمه "دف" به درستی و با رعایت رسم الخط فارسی نوشته شود. از نظر فونت و اندازه، باید با بقیه متن هماهنگ باشد.

  3. حالت جمع: حالت جمع این کلمه به صورت "دفت‌ها" (یا "دُف‌ها" با توجه به تلفظ) است که در نوشتار باید به این نکته دقت شود.

  4. استفاده در جمله: جمله‌ای که از این کلمه استفاده می‌کند باید به صورت صحیح و معنایی باشد. به عنوان مثال: "او در مراسم عروسی با دف نواخت."

  5. نقش نحوی: در جملات، "دف" می‌تواند نقش‌های مختلفی ایفا کند، مانند مفعول یا فاعل، و باید با توجه به ساختار جملاتی که استفاده می‌شود، در جای مناسب خود قرار گیرد.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "دف" در نگارش فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند جمله با کلمه "دف" آمده است:

  1. بچه‌ها در طول جشن، با شور و شوق دور دف می‌رقصیدند.
  2. صدای دف در کنسرت موسیقی محلی فضای دلنشینی را ایجاد کرده بود.
  3. استاد موسیقی، تکنیک‌های نواختن دف را به شاگردانش آموزش می‌دهد.
  4. در هنگام مراسم ازدواج، نواختن دف بخشی از سنت‌ها و آداب رسوم بود.
  5. او ساعت‌ها به تمرین نوازندگی دف می‌پرداخت تا در جشنواره‌ی موسیقی شرکت کند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری