جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: دلال . [ دَ ] (ع اِ) اسم است از مصدر دل و دلال به معنی غنج و ناز. (از اقرب الموارد). ناز. (منتهی الارب ) (دهار). ناز و غمزه و اشاره به چشم و ابرو. (برهان ) (لغت محلی شوشتر، خطی ). ناز و حسن . (شرفنامه ٔ منیری ). بشک . کرشمه . ناز و بیشتر در رفتار : به هر بوسه کزو خواهم نازی و عتابی به هر باده کزو خواهم غنجی و دلالی . فرخی . گه خرامش چون لعبتی کرشمه کنان بهر خرامش ازو صدهزار غنج و دلال . فرخی . از سر دلال و ملال و تبرم سخن می گفت (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 359). لاجرم هیچ کدام شخص بر امیر و پیشوای خویش دلال نتواند. (جهانگشای جوینی ). من دلش برده به صد ناز و دلال او بهانه کرده با من از ملال . مولوی . چشمه های آب شیرین زلال پروریدم طفل را با صد دلال . مولوی . هم سرش را شانه می کرد آن ستی با دوصد مهر و دلال و دوستی . مولوی . عشق لیلی نه باندازه ٔ هر مجنونی است مگر آنان که سر ناز و دلالش دارند. سعدی . || (اصطلاح تصوف ) اضطراب و قلق است که در جلوه ٔ محبوب از غایت شوق و عشق و ذوق به باطن سالک می رسد و هرچند در آن حال به مرتبت سکر و بی خودی نیست ولکن اختیار خود ندارد و از کثرت اضطراب هرچه بر دل او در آن حال لایح شود بی اختیار بگوید. (از کشاف اصطلاحات الفنون و از فرهنگ علوم عقلی ازشرح گلشن راز ص 561). 1- شيوه، عشوه، غمزه، غنج، كرشمه، ناز
2- اخمناز، نازوادا broker, dealer, fixer, monger, middleman, chapman, mediator, go-between, solicitor-general سمسار، وسيط، وسيط تجاري، وكيل أسهم، تاجر للسلع المستهلكة komisyoncu courtier makler corredor broker واسطه معاملات بازرگانی، دهنده ورق، معاملات چی، کارچاق کن، دوای ثبوت عکاسی، بازرگان، فروشنده، تاجر، واسطه، نفر وسط صف، ادم میانه رو، واسطه سیار، میانجی، رابط، دلال محبت، معاون دادستان
کلمه "دلال" در زبان فارسی به معنی واسطه یا شخصی است که بین خریدار و فروشنده ارتباط برقرار میکند. در نگارش و استفاده از این کلمه، رعایت چند نکته قواعدی و نگارشی مهم است:
استفاده صحیح از کلمه:
"دلال" به طور خاص به معنای واسطه تجاری است و در متون رسمی و ادبی باید به contextualize (در متن درست) استفاده شود.
تلفظ:
تلفظ صحیح آن "دَلال" با تاکید بر "د" و "ل" است.
جمعسازی:
جمع "دلال" به صورت "دلالان" یا "دلالها" است.
کاربرد در جملات:
دقت کنید که در جملات، کلمه "دلال" به طور صحیح و در جای مناسب استفاده شود.
مانند: "دلالان بازار مسکن نقش مهمی در خرید و فروش ملک دارند."
نکات نگارشی:
در نگارش متون، دقت کنید که کلمه "دلال" با حروف فارسی به صورت صحیح و درست نوشته شود و از بکار بردن اشکال غیررسمی و نادرست پرهیز شود.
تناسب با دیگر کلمات:
در جملات خود، سعی کنید کلمات مرتبط با "دلال" را مانند "بازار"، "خرید"، "فروش"، "معامله" و غیره نیز به کار ببرید تا متن شما coherence (همخوانی) بیشتری داشته باشد.
به طور کلی، "دلال" واژهای است که باید در لحن و زمینه مناسب خود استفاده شود و رعایت معیارهای نگارشی به وضوح و درک بهتر کمک خواهد کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "دلال" در جملات مختلف آورده شده است:
دلال املاک به مشتریان کمک میکند تا خانههای مناسب خود را پیدا کنند.
برخی از دلالها در بازار ارز برای کسب سود بیشتر، دست به تقلب میزنند.
دلال مواد غذایی، محصولات تازه را از کشاورزان خریداری و به فروشگاهها توزیع میکند.
او به عنوان یک دلال موفق توانسته است روابط خوبی با تولیدکنندگان برقرار کند.
در این نمایشگاه، دلالها محصولات خود را به خریداران معرفی کردند.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر