جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

دیگ پختن

معنی: دیگ پختن . [ پ ُ ت َ ] (مص مرکب ) طبخ . (المصادر زوزنی ). قدر. (تاج المصادر بیهقی ). آشپزی . طعام پختن . طباخی . خوالیگری . غذاپختن : و آنجا[ در دو منزلی مدینه ] درختی بود بزرگ که آن را ذات النسا خواندند بسایه ٔ آن درخت فرود آمدند وخبر کاروان نیافتند، پس پیغمبر (ص ) زیر آن درخت نماز کرد و آنجا دیگ پختند و شب آنجا بود. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
پس آنکو به بنگاه می پخت دیگ
بهنگام خور بود یار علی .
ناصرخسرو.
من دیگ می پختم مشغول شدم به کار اینان ، نزدیک دیگ رفت [ پسر من ] دیگ بیفکند. (ابوالفتوح چ 1 ج 1 ص 237).
زان دیگ مکرمت که جهان پخت پیش از این
اندر جهان بجز طمع خام مانده نیست .
مجیر بیلقانی .
مطبخ ؛ جای دیگ پختن . (السامی فی الاسامی ). || حادثه پدید آوردن :
صدق او هم بر ضمیر میر زد
عشق هر دم طرفه دیگی می پزد.
مولوی .
- دیگ حادثات پختن ؛ حادثه ساختن :
چون قضا دیگ حادثات پزد
ناظرش حزم پیش بین تو باد.
انوری .
- دیگ هوس پختن ؛ هوس و طمع به دل آوردن :
دیگ هوس مپز که چو خوان مسیح هست
کس گو پیازی تو نیارد بخوان شاه .
خاقانی .
... ادامه
700 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1086
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
وعاء الطبخ

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری