license
98
2743
100
معنی کلمه راه معنی واژه راه
معنی:
راه . (هندی ، اِ) پادشاه هندوستان . (برهان ) (ناظم الاطباء). نام پادشاه هند. (لغت محلی شوشتر). مبدل رای که لقب سلاطین هند بوده . (فرهنگ نظام ) (از شعوری ج 2 ورق 14). ظاهراً صورتی از راج و راجه .مترادف 1- جاده، سبيل، سلك، شاهراه، صراط، طريق، گذرگاه، مسلك، مسير، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج
2- روال، روش، شعار، شيوه، ، طرز، طريقت، طريقه، ، منوال،
3- رسم، عادت
4- مجرا
5- وضعانگلیسی way, road, path, route, avenue, track, highway, manner, access, pass, entry, how, autobahn, method, the wayعربی طريق، اتجاه، سبيل، أسلوب، شكل، نهج، ناحية، فرصة، عادات، مسلك، ممر، تقدم، مجاز، نطاق، طريقة مميزة، حالة، محلة، السمتترکی yolفرانسوی le cheminآلمانی der wegاسپانیایی el caminoایتالیایی il modoمرتبط مسیر، طریق، نحو، خیابان، راه اهن، طریقه، مسلک، خط سیر، سمت، طرف، خیابان وسیع، شیار، خط، رد پا، بزرگراه، چگونگی، رفتار، دسترسی، دسترس، دست یابی، راه دسترس، مدخل، عبور، گذر، رد، گدوک، ورود، ثبت، دخول، ادخال، متد، سان، اتوبان، جاده عریض، شیوه، نوع، اسلوب
مترادف:
1- جاده، سبيل، سلك، شاهراه، صراط، طريق، گذرگاه، مسلك، مسير، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج
2- روال، روش، شعار، شيوه، ، طرز، طريقت، طريقه، ، منوال،
3- رسم، عادت
4- مجرا
5- وضع
ترکیب:
(اسم) [پهلوی: rās, rāh] ‹ره›
مختصات:
(اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
rAh
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
206
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
way | road , path , route , avenue , track , highway , manner , access , pass , entry , how , autobahn , method , the way
عربی
طريق | اتجاه , سبيل , أسلوب , شكل , نهج , ناحية , فرصة , عادات , مسلك , ممر , تقدم , مجاز , نطاق , طريقة مميزة , حالة , محلة , السمت
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "راه" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و همچنین قواعد خاصی در نگارش و استفاده از آن دارد. در ادامه به برخی نکات مهم اشاره میشود:
1. معنی و کاربرد:
راه به معنای مسیر : به مکانی که برای عبور و ساز و برگ حرکت استفاده میشود، اطلاق میگردد.
راه به معنای روش : میتواند به رویکرد یا شیوهای برای انجام کاری اشاره داشته باشد.
2. نوشتار:
تلفظ : "راه" معمولاً به صورت "rah" تلفظ میشود و حرف "ر" در آن با زقامت مشخصی نگارش میشود.
پیشوندها و پسوندها :
با اضافه کردن پیشوندها و پسوندها میتوان کلمات جدیدی ساخت، از جمله «راهپیمایی»، «راهی»، «راهکار»، و «راهنمایی».
3. استفاده در جملات:
مثال ۱ : «این راه به مرکز شهر میرسد.»
مثال ۲ : «او راهکار مناسبی برای حل مشکل پیدا کرد.»
4. رعایت نکات نگارشی:
فاصلهگذاری : بین "راه" و کلمات دیگر باید فاصله مناسب رعایت شود.
استفاده از ویرگول : در جملههای طولانی، ممکن است نیاز به استفاده از ویرگول باشد تا مفهوم روشنتر شود.
5. ترکیبات و عبارات:
"راه به سوی موفقیت" یا "راهی به سوی آینده"
"راه عشق"، "راه علم"، "راه زندگی"
6. عبارات مجازی:
"راهی به دل کسی پیدا کردن" به معنای جلب محبت یا دوستی است.
7. اشتباهات رایج:
استفاده نادرست از ترکیبات : به عنوان مثال، در برخی موارد ممکن است "راه" با کلمات نامناسب ترکیب شود که میتواند ابهام ایجاد کند.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "راه" در نگارش خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "راه" در جملات مختلف آورده شده است:
راه رسیدن به موفقیت تلاش و پشتکار است.
باید یک راه جدید برای حل این مشکل پیدا کنیم.
او همیشه بهترین راه را برای کنترل استرس به من معرفی میکند.
این راه به سمت پارک میرسد.
در زندگی، هر فرد باید راه خود را پیدا کند.
مسیر راه آهن در این منطقه تغییر کرده است.
تلاش برای یادگیری زبان جدید یک راه عالی برای گسترش افقهای فردی است.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا واژگان مرتبط: مسیر، طریق، نحو، خیابان، راه اهن، طریقه، مسلک، خط سیر، سمت، طرف، خیابان وسیع، شیار، خط، رد پا، بزرگراه، چگونگی، رفتار، دسترسی، دسترس، دست یابی، راه دسترس، مدخل، عبور، گذر، رد، گدوک، ورود، ثبت، دخول، ادخال، متد، سان، اتوبان، جاده عریض، شیوه، نوع، اسلوب