جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×
×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
پیوستن به لام تا کام

زیر مجموعه ها


سوالات متداول

×
×

waterway  |

راه آبی

معنی: راه آبی . [ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درنقاط مختلف جهان برای ایجاد سهولت و سرعت در کار مسافرت یا حمل و نقل از اقیانوسها و دریاها و دریاچه هاو برخی از رودخانه ها که قابل کشتیرانی هستند استفاده میشود و نیز در برخی جاها با کندن کانال دریایی رابدریا یا اقیانوس دیگری مربوط میسازند و مسافتی بسیار را که باید در مدت زمانی بسیار با تحمل هزینه ٔ فراوان طی کرد با استفاده از نیروی آب بدون تحمل هزینه ٔ گزاف راهسازی با خرج اندک در مدت کمتری میپیمایند.در کشور ایران نیز برای حمل کالا و انتقال مسافر از راههای آبی استفاده میشود. تنها رودی که در ایران قابل کشتیرانی است رود کارون است و در آن از خرمشهر تاشوشتر کشتیرانی میشود. در داخل ایران در دریاچه ٔ ارومیه بین بنادر مختلف آن کشتیهای موتوری و بادی در حرکتند. راههای دریایی ایران نیز در جنوب از طریق خلیج فارس و دریای عمان و در شمال از راه دریای خزر جریان دارد و کشتی ها برای رساندن کالا هفته یی چند بار میان بندرهای شمالی و روسیه و بندرهای جنوبی و نقاط دیگر رفت و آمد دارند. و رجوع به کیهان سال 1342 ص 1019 و جغرافیای جدید تألیف هیأت مؤلفین ص 54 شود.
... ادامه
405 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 219
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
waterway | blue way
عربی
ممر مائي | مجرى مائي , قناة , الممر المائي
واژگان مرتبط: راه آبی، مسیر، ابراه، مسیر ابی، مسیردریایی و رودخانهای

500 کاراکتر باقی مانده

مطالب مرتبط

راه

راه . (اِ) طریق . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (دهار) (سروری ). بعربی صراط و طریق گویند. (برهان ). سبیل . (دهار) (ترجمان

راه

راه . (هندی ، اِ) پادشاه هندوستان . (برهان ) (ناظم

راه

راه . [ هِن ْ ] (ع ص ) راهی .

راه آمدن

راه آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) راه پیمودن . راه سپردن . طی طریق کردن . بمجاز،

راه آموختن

راه آموختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) راهنمایی کردن . رهنمایی کردن . راهنما شدن . رهنمون شدن . ||

راه آوردن

راه آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) آوردن مذهب . آوردن آیین و رسم . طریقه و شیوه ای

جعبه لام تا کام

وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
سفارش تبلیغات

تبلیغات توضیحی

عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات موضوعی

  1. ایدئولوژی زندگی تو چیه ؟ لایو با سیدمحمدعرشیانفر
  2. خرید دوره پولسازی

تبلیغات تصویری