جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

radm
rejection  |

ردم

معنی: ردم . [ رَ ](ع اِ) سد. (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). سد مأجوج . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سد میان یأجوج و مأجوج . (از اقرب الموارد). بند استوار. (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 51). دیوار. ج ، رَدَم . (مهذب الاسماء). || بانگ کمان . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). صدای کمان . (از اقرب الموارد). || مرد بی خیر. (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تیز و ضرطه . (ناظم الاطباء). تیز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || دوام تب . || نوبه ٔ تب . || دوام آب و سبزی درخت پس از خشکی . || روانی چیزی . (ناظم الاطباء). || آنچه برافتد از دیوار ویران و شکسته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بانگ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || استواری . || (ص ) استوار. (دهار).
... ادامه
359 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی] [قدیمی]
مختصات: (رَ) [ ع . ] (مص م .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 244
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
rejection | pass , refusal , denial , trace , rebuff , rebuttal , veto , disapproval , disproof , contradiction , disavowal , abnegation , contestation , disapprobation , exception , repulse , i traced
ترکی
reddettim
فرانسوی
j'ai rejeté
آلمانی
ich habe abgelehnt
اسپانیایی
yo rechacé
ایتالیایی
ho rifiutato
عربی
الرفض | رفض , نبذ , شىء مرفوض , شىء منبوذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ردم" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی بسته به سیاق جمله و نحوه استفاده‌اش داشته باشد. اما اگر منظور شما بررسی قواعد و نکات نگارشی خاص مرتبط با این کلمه است، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. استخدام در جملات: کلمه "ردم" به معنای "رد کردن" یا "مردم" استفاده می‌شود. در جملات باید دقت کرد که این کلمه در متن به درستی جایابی شود.

    • مثال: "او به راحتی ردم کرد."
  2. نکات علامت‌گذاری: در مواقعی که از "ردم" در جملات سوالی یا تعجبی استفاده می‌شود، استفاده از علامت‌گذاری صحیح حائز اهمیت است.

    • مثال: "چرا او ردم کرد؟"
  3. هماهنگی با دیگر اجزا: در ساختار جملات، باید دقت کرد که "ردم" با فاعل و مفعول جملات همخوانی داشته باشد.

    • مثال: "مردم به خاطر شرایط بد اقتصادی ردم شدند."
  4. استفاده از کلمات معادل: در مواقعی می‌توانید برای تنوع در نوشتار یا گویش، از کلمات معادل استفاده کنید.
    • مثال: به جای "ردم" می‌توانید از "عدم توجه" یا "نپذیرفتن" استفاده کنید.

اگر به دنبال نکته خاصی درباره "ردم" هستید، لطفاً بفرمایید تا بیشتر کمک کنم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به راحتی از بین جمعیت رد شد و هیچ‌کس متوجه نشد.
  2. باران شروع به باریدن کرد و من به سرعت از زیر درخت رد شدم تا خیس نشوم.
  3. وقتی به ایستگاه اتوبوس رسیدم، متوجه شدم که اتوبوس قبلی از جلوی من رد شده و رفته است.

واژگان مرتبط: رد، طرد، عدم پذیرش، ردی، وازنی، مردود سازی، عبور، گذر، گذرگاه، راه، گدوک، امتناع، استنکاف، روگردانی، اباء، سر پیچی، انکار، تکذیب، حاشا، اثر، مقدار کم، نشان، طرح، رد پا، دفع، ضربت متقابل و تند، عمل متقابل، پس زنی، حق رد، رای مخالف، منع، نشانه مخالفت، مذمت، تقبیح، عدم تصویب، بی میلی، ابطال، دلیل رد، تناقض، تضاد، مغایرت، مخالفت، ضد گویی، چشم پوشی، کف نفس، فداکاری، رقابت، مرافعه، مناظره، بحی، سرزنش، استثنا، استثناء، اعتراض

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری