جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

raš
rash  |

رش

معنی: رش . [ رَ ] (اِ) قسمی ازخرمای سیاه . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه مؤلف ) (از فرهنگ جهانگیری ). نوعی خرمای سیاه و بالیده . (از فرهنگ فارسی معین ) (از شعوری ج 2 ورق 8). خرمای سیاه پرگوشت کم قوت کم شیرینی . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ سروری ). خرمای سیاه . (فرهنگ خطی ) :
گر ز سوی بصره می آید هزاران قوصره
ازبرای مصلحت چنگال از رش می کند.
بسحاق اطعمه (از آنندراج ).
|| نوعی از انجیر. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (از برهان ) (لغت محلی شوشتر) (از فرهنگ جهانگیری ) (از شعوری ج 2 ورق 8) (از فرهنگ رشیدی ). || سیماب و جیوه . (ناظم الاطباء). سیماب . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ذیل فرهنگ سروری چ دبیرسیاقی ). سیماب و زیبق . (از برهان ) (لغت محلی شوشتر). سیماب که جیوه و ژیوه نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 8). || خاکه ٔ برنج یعنی گردی که پس از کوبیدن شلتوک با نمک و حصول برنج بدست می آید. (ناظم الاطباء). مخفف رشت . رش برنج ، نمک و خاکی که از کوفتن برنج با نمک ماندو آن را برای محکم کردن کاهگل بامها بکار برند. در برنج پوست آن را می گویند و کنجاره یعنی ثفل کنجد را رهسی می گویند. آیا رش و رهشی یکی نیست ؟ (یادداشت مؤلف ). || نام روز یازدهم است از هر ماه شمسی ، و در این روز سفر و صحبت ممنوع است . (از انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). نام روز یازدهم از هر ماه شمسی . (ناظم الاطباء). روز هیجدهم از هر ماه شمسی ، و در برخی از فرهنگها که یازدهم آمده خطاست . (از یادداشت مؤلف ). روز هیجدهم از هر ماه شمسی . (فرهنگ فارسی معین ) (از غیاث اللغات ) (از شعوری ج 2 ورق 8) (از سروری ) (از فرهنگ رشیدی ). روزی است از ماه پارسیان که آن را رش خوانند. (لغت فرس اسدی ). روز هیجدهم از هر ماه شمسی و در این روز با دوستان صحبت داشتن و سفر کردن ممنوع است . (فرهنگ جهانگیری ) :
می سوری بخواه کآمد رش
مطربان پیش دار و باده بکش .
خسروی .
چو هور سپهر آورد روز رش
ترا زندگی باد پدرام و خوش .
فردوسی .
درآمد در آن خانه ٔ چون بهشت
به روز رش از ماه اردیبهشت .
فردوسی .
می خور کت باد نوش بر سمن و پیلگوش
روز رش رام و جوش روزخور و ماه و باد.
منوچهری .
|| (اِخ ) نام فرشته ٔ موکل بر این روز (روز هیجدهم از هر ماه شمسی ) که عدل نیز در دست اوست . (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ). نام فرشته ای است که موکل روز رش و مدبر امور و مصالحی است که در آن روز واقع شود. (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ورق 8). بموجب مذهب زرتشت فرشته ٔ عدالت را گویند، و اصل تلفظ آن رشن است و شکل قدیمتر رشنو بوده . (از لغات شاهنامه ). نام فرشته ٔ داد است و روز هیجدهم هر ماه به نگهبانی وی سپرده است و در اوستا نام او رشنو آمده است . و دشمن دزدان و راهزنان و موکل بر عدل و داد. (یادداشت مؤلف ). نام فرشته ای هم هست که عدل بر دست اوست و مصالح روز رش به او تعلق دارد. (برهان ). محمد معین گوید: «= رشن ، اوستا رشنو ، پهلوی رشن که صفت است به معنی عادل و دادگر. رشن در اوستا نام فرشته ٔ عدالت است ودر یشتها مکرر از او یاد شده ، کلمه ٔ رشن از مصدر رز به معنی مرتب ساختن و انتظام ، اشتقاق یافته و به همین معنی در اوستا (از جمله مهریشت بند 14) بسیار آمده . ایزد رشن با مهر و سروش رابطه دارد، یشتهای متعلق به این ایزدان نیز در اوستا جنب هم جای داده شده چنانکه روزهای سه گانه ٔ شانزدهم و هفدهم و هیجدهم هر ماه منسوب به آنان است . در ادبیات متأخر زرتشتی این سه به محاکمه ٔ روز جزا گماشته شده اند و رشن سومین داور روز واپسین است ، صفت رزیشته یعنی راست تر و درست تر، برای او در اوستا یاد شده . در پارسی معمولاً وی رارشن راست و گاه رشن گویند. اسدی در لغت فرس (ص 223) آرد: بیرونی در فهرست روزهای ایران او را «رسن » و درخوارزمی «رشن » یاد کرده است . (از حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ).
... ادامه
597 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [قدیمی]
مختصات: (رُ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: raS
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 500
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
rash
ترکی
döküntü
فرانسوی
éruption cutanée
آلمانی
ausschlag
اسپانیایی
erupción
ایتالیایی
eruzione cutanea
عربی
طفح جلدي | موجة من الأضرابات , متهور , طائش , متسرع , مغامر , مخاطر , مجازف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رش" در زبان فارسی می‌تواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد، اما در زمینه‌های مختلف قواعد خاصی برای استفاده از آن وجود ندارد. با این حال، می‌توان نکات زیر را در نظر گرفت:

  1. استفاده صحیح در جمله: دقت کنید که "رش" در جملات به‌درستی به کار رود. مانند: "او در مورد رش درختان صحبت می‌کند." (در اینجا "رش" به معنی جوانه یا برآمدن است)

  2. نکات نگارشی:

    • اگر "رش" به عنوان نام خاص یا اصطلاح تخصصی به کار می‌رود، باید با حروف بزرگ نوشته شود. به عنوان مثال: "رش" (به عنوان نام یک مکان یا سازمان)
    • در جملات، از جدا کردن "رش" از سایر کلمات با ویرگول یا سایر علامت‌های نگارشی در صورت لزوم استفاده کنید.
  3. توجه به تنوع معنایی: کلمه "رش" می‌تواند در زمینه‌های مختلف معنای متفاوتی داشته باشد که مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس بسته به زمینه، معانی مختلف را در نظر بگیرید.

  4. عدم استفاده بی‌مورد: در نوشتارهای رسمی، از به‌کاربردن کلمات ناآشنا یا مبهم خودداری کنید و تلاش کنید تا معانی واضح و شفاف باشند.

اگر پرسش خاصی درباره‌ کلمه "رش" دارید یا به دنبال استفاده‌ای خاص هستید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رش" در جملات آورده شده است:

  1. رش باران باعث شادابی باغ شد.
  2. او به خاطر رش مداوم درختان، تصمیم به هرس آنها گرفت.
  3. معلم درباره رش گیاهان و عوامل مؤثر بر آن توضیح داد.
  4. من همیشه از رش سرسبز چمن‌ها در پارک لذت می‌برم.
  5. رش ناگهانی قیمت‌ها در بازار نگرانی‌هایی را به دنبال داشت.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید یا موضوع خاصی مدنظر است، لطفا بفرمایید!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری