جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: رمز. [ رَ ] (ع مص ) اشارت کردن به لب یا به ابرو یا به چشم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). به لب یا به چشم یا به ابرو یا به دهن یا به دست یا به زبان اشارت کردن . (منتهی الارب ). اشاره کردن به لبها یا چشم یا ابروان و یا دهان و ثعالبی در فقه اللغةآن را مختص به لب دانسته . (از اقرب الموارد). اشارت کردن پنهان . (ترجمان القرآن ). اشارت کردن . (از اقرب الموارد). || کرشمه و غمزه کردن . (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || برآغالانیدن کسی را. (منتهی الارب ). رَمَزان . (از اقرب الموارد). || پر کردن مشک را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گوسپندان را از راعی به جهت بد چرانیدن آن گرفتن و به راعی دیگر دادن . (منتهی الارب ). ناراضی شدن از طرز چرانیدن چوپان گوسفندان راو سپردن آنها را به چوپان دیگر. (از اقرب الموارد). || جنبیدن و بر جای جنبیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن . (از لسان العرب ). رمازة. (از متن اللغه )(از اقرب الموارد). || نرفتن از گرانی و فربهی : هذه ناقة ترمز؛ ای لاتکاد تمشی من ثقلها و سمنها. (منتهی الارب ). رمازة. (اقرب الموارد). || لاغر شدن گوسفند. || با صوتی خفی و آهسته آواز دادن . (از متن اللغة). || حزم و دوراندیشی . (از لسان العرب ) (از ذیل اقرب الموارد). 1- استعاره، اشاره، ايما، سمبل، كنايه، نكته، نماد، نمون
2- راز، سر
3- فن، قلق، لم code, secret, cipher, token, mystery, symbol, trick, sign, cryptogram, enigma, riddle, crypt رمز، قانون، شفرة، دستور، شريعة، مجموعة قوانين، مصطلح، ناموس، نظام شفري، درج، نظم، صاغ في رموز شفرية şifre mot de passe passwort contraseña parola d'ordine قانون، برنامه، دستورالعملها، نظام نامه، دستگاه سری، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، نشانه، ژتون، علامت، نشان، نشانی، معما، هنر، لغز، مظهر، علم، فوت و فن، حقه، حیله، نیرنگ، امضاء، تابلو، پیام پنهانی، نوشته رمزی، چیستان، بیان مبهم، سرند، غربال، دخمه، سردابه، غار، حفره غدهای
... ادامه
409|0
مترادف:1- استعاره، اشاره، ايما، سمبل، كنايه، نكته، نماد، نمون
2- راز، سر
3- فن، قلق، لم
رمز|قانون , شفرة , دستور , شريعة , مجموعة قوانين , مصطلح , ناموس , نظام شفري , درج , نظم , صاغ في رموز شفرية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "رمز" در زبان فارسی به معنای کدی است که برای حفاظت یا مخفیسازی اطلاعات به کار میرود. این کلمه را میتوان در جملات و متون مختلف به کار برد و در استفاده از آن قواعد زیر را مد نظر قرار دهید:
استفاده صحیح در جمله: کلمه "رمز" معمولاً به عنوان اسم استعمال میشود. به عنوان مثال:
"رمز ورود به سیستم را فراموش کردهام."
"این رمز برای حفظ امنیت اطلاعات ضروری است."
تطابق با مفرد و جمع: کلمه "رمز" در حالت مفرد و جمع به شکل زیر است:
مفرد: رمز
جمع: رموز
مثال:
"رمز عبور باید ایمن باشد."
"رموز این معما هنوز حل نشده است."
استفاده از ترکیبها: کلمه "رمز" میتواند با سایر واژهها ترکیب شود. به عنوان مثال:
رمز عبور
رمز نگاری
رمزگذاری
نگارش صحیح: اطمینان حاصل کنید که "رمز" را به درستی بنویسید و از املای نادرست پرهیز کنید.
نکات نگارشی: در نوشتار رسمی، سعی کنید از کلمات تخصصی و دقیق استفاده کنید، و در صورت نیاز، توضیحات بیشتری در مورد مفهوم "رمز" و کاربرد آن ارائه دهید.
با رعایت این نکات، میتوانید کلمه "رمز" را به درستی در متون فارسی به کار ببرید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رمز" در جملات مختلف آورده شده است:
برای ورود به حساب کاربری خود، لازم است که رمز عبور را وارد کنید.
این کتاب دارای یک رمز خاص است که تنها افراد خاصی میتوانند آن را بشناسند.
دانشمندان در حال تلاش برای یافتن رمز و راز آفرینش کیهان هستند.
او توانست با حل معما، رمز گنج پنهان را کشف کند.
برای دسترسی به اطلاعات بیشتر، باید رمز فایل را وارد کنید.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: قانون، برنامه، دستورالعملها، نظام نامه، دستگاه سری، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، نشانه، ژتون، علامت، نشان، نشانی، معما، هنر، لغز، مظهر، علم، فوت و فن، حقه، حیله، نیرنگ، امضاء، تابلو، پیام پنهانی، نوشته رمزی، چیستان، بیان مبهم، سرند، غربال، دخمه، سردابه، غار، حفره غدهای