جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rand
rogue  |

رند

معنی: رند. [ رِ / رَ ] (ص ، اِ) مردم محیل و زیرک . (برهان قاطع). زیرک و محیل . (آنندراج ). غدار و حیله باز و زیرک .(ناظم الاطباء). شاطر. (زمخشری ) (دهار). ج ، رُنود، رندان ، رندها :
بهره ورند از سخات اهل صلاح و فساد
زاهد و عابد چنانک مفلس و قلاش ورند
قاعده ٔ بزم ساز بر گل و نقل و نبید
کز سفرت سوده شد نعل کمیت و سمند.
سوزنی .
بر در دونان احرار حزین و حیران
در کف رندان ، ابرار اسیر و مضطر.
انوری .
طایفه ٔ رندان بخلاف درویشی بدرآمدند و سخنان بی تحاشی گفتند. (گلستان ). هرکه بدین صفتها که بیان کردم موصوف است بحقیقت درویش است .اما هرزه گردی بی نماز هواپرست ... رند است . (گلستان ).
پارسا را بس این قدر زندان
که بود هم طویله ٔ رندان .
(گلستان ).
محتسب در قفای رندان است
غافل از صوفیان شاهدباز.
سعدی .
بشر در روم و تاجر اندر هند
چون نیاید به خانه فاجر رند.
اوحدی .
آن را که خلق خوش هست تنها نمی گذارند
کی بی حریف ماند رندی که خوش قمار است .
صائب .
|| یکی از اوباش . یکی از سفله . یکی از اراذل ناس : پس مشتی رند را سیم دادندکه سنگ زنند [ حسنک را بر دار ] و مرد خود مرده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 184). از دزدان خلقی را به خود گرد کرده بود، از اوباشان و رندان روستا چهار هزار مرد. (تاریخ بخارا). || منکر و لاابالی و بی قید، ایشان را از این جهت رند خوانند که ظاهر خود را در ملامت دارد و باطنش سلامت باشد. (برهان قاطع).بر گروهی گویند که بی قید و لاابالی بوده باشند و رندان ، مجردان و صافان و بی علاقگان را گویند. (آنندراج ).منکری که انکار او از امور شرعیه از زیرکی باشد نه از جهل . (غیاث اللغات ). هوشمند. باهوش . هوشیار. آنکه با تیزبینی و ذکاوت خاص مرائیان و سالوسان را چنانکه هستند شناسد نه چون مردم عامی . (یادداشت مؤلف ). در اصطلاح متصوفان و عرفا بمعنی کسی است که جمیع کثرات و تعینات وجوبی ظاهری و امکانی و صفات و اعیان را از خود دور کرده و سرافراز عالم و آدم است که مرتبت هیچ مخلوقی بمرتبت رفیع او نمی رسد. (از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سیدجعفر سجادی از شرح گلشن راز چ کیوان سمیعی ص 620) :
در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک
جهدی کن و سرحلقه ٔ رندان جهان باش .
حافظ.
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت .
حافظ.
بر در میکده رندان قلندر باشند
که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی .
حافظ.
گر بود عمر به میخانه روم بار دگر
بجر از خدمت رندان نکنم کار دگر.
حافظ.
رندان باده نوش که با جام همدمند
واقف ز سر عالم و از حال آدمند.
شاه نعمت اﷲولی .
هر کجا رندی است در میخانه ای
جرعه ای از جام ما نوشیده اند.
شاه نعمت اﷲ ولی .
... ادامه
848 | 0
مترادف: عيار، زرنگ، قلاش، لاابالي، لاقيد، محيل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ رندیدن) [قدیمی]
مختصات: (رِ نْ) [ معر. ] (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: rand
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 254
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
rogue | city slicker , knave , rand
ترکی
rand
فرانسوی
rand
آلمانی
rand
اسپانیایی
rand
ایتالیایی
rand
عربی
راند
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رند" در زبان فارسی معانی و کارکردهای مختلفی دارد. در متن‌های مختلف، می‌تواند به عنوان اسم، صفت، یا حتی در ترکیب‌های خاصی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به نکاتی در مورد استفاده و نگارش این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. نگارش: کلمه "رند" همیشه به همین شکل و با همین املاء نوشته می‌شود.

  2. معنا: "رند" در ادبیات فارسی به شخصی اشاره دارد که معمولاً عاشق و خوش‌ذوق است، گاهی با جنبه‌ای از سرخوشی و بی‌پروا بودن. همچنین در برخی متون، ممکن است به معنای زاهد یا عارف نیز به کار رود.

  3. جنس کلمه: "رند" در زبان فارسی یک اسم خاص است و معمولاً در مفهوم عاشقانه یا فلسفی به کار می‌رود.

  4. ترکیب‌ها: "رند" می‌تواند در ترکیب‌های مختلفی استفاده شود، مثلاً "رند عاشق" یا "رند سرمست".

  5. قافیه و شاعری: در شعر فارسی، "رند" یکی از واژه‌هایی است که شاعران ایرانی به‌خوبی از آن استفاده کرده‌اند و در قافیه‌سازی و ایجاد تصاویر ادبی کاربرد دارد.

  6. پیشوند و پسوند: این کلمه به‌طور مستقیم معمولاً با پیشوندها یا پسوندهای دیگر ترکیب نمی‌شود، اما ممکن است در برخی ترکیب‌های خاص به کار رود.

به خاطر داشته باشید که توجه به زمینه و مفهوم به کار رفته بسیار مهم است، چرا که "رند" در متون مختلف معانی متفاوتی می‌تواند داشته باشد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رند" در جمله ارائه می‌شود:

  1. او با رفتار رندش همه را تحت تأثیر قرار داد.
  2. در این داستان، شخصیت اصلی یک رند است که از هوش و ذکاوت خود برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند.
  3. رند در محافل اجتماعی به خاطر شوخی‌هایش مشهور بود.
  4. او با لبخند رندانه‌ای وارد جمع شد و همه را متوجه خود کرد.
  5. در شعرهای شاعر، واژه "رند" به معنای فردی فریبنده و دانا به کار می‌رود.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوالات دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: ناقلا، قاپ، قاپنده، ادم دغل، شهری، پست و حقیر، سرباز، ادم رذل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری