جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

rand
rogue  |

رند

معنی: رند. [ رَ ] (اِ) تراشه را گویند که از چوب جدا شود. (برهان قاطع). تراشه ٔ چوب که از رنده کشیدن فرومی افتد. (غیاث اللغات ). آنچه از چوب بوقت رنده کردن فروریزد. (آنندراج ). رندش . (برهان ) (آنندراج ) :
رندی که ز رنده ام برآید
بر عارض حور، جعد شاید.
خاقانی (از آنندراج ).
|| دست افزاری که درودگران بدان چوب و تخته تراشند. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رنده . رجوع به رنده شود. || حرف و سخن . (برهان قاطع) (آنندراج ) (جهانگیری ). || (ص ) هر چیز زمخت را گویند همچو مازو و هلیله و پوست انار و امثال آن . (برهان قاطع). چیزی بود زمخت مانند هلیله و مازو و پوست انار. (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). هر چیز زمخت و قابض مانند پوست انار و مازو. (ناظم الاطباء). چیزی که گلو و دهان فراهم کشد چون پوست انار و مانند آن . (صحاح الفرس ). گس . عَفِص :
فند خراکن که زودفر شود هر رند [ کذا ]
هرچه به آخر بهست جان ترا آن پسند.
رودکی (از صحاح الفرس ).
|| (نف مرخم ) چوب تراش و تراشنده . (برهان قاطع). مخفف «رندنده ». (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || (اِ) گرد و غبار باشد، چه خاک رند گردی را گویند که از او خاک برخیزد و آن را خاکسار گویند. (آنندراج ). گرد و خاک رند یعنی گردی که از خاک برآید. (جهانگیری ) :
چو نور قبله ٔ زردشت نور دو رخ تو
نشست گرد وی اندر ز مشک و غالیه رند.
رودکی (از جهانگیری ).
سمند ترا باد در نوبهار
ز کافور جودان دهد خاک رند.
سیف اسفرنگ (از آنندراج ).
|| (اِمص ) ربودن . دزدیدن . (جهانگیری ) (برهان قاطع) (آنندراج ). || (نف مرخم ) رباینده . دزدنده .
- لقمه رند ؛ لقمه ربای .لقمه دزد :
نفس موشی نیست الا لقمه رند
قدر حاجت موش را عقلی دهند .
مولوی (از جهانگیری ).
|| (ص ) یکی از معانی رند را فرهنگ جهانگیری و به تبعیت از او برهان و آنندراج ، خوشبوی ذکر کرده و بیت ذیل را از سوزنی شاهد آورده است :
به تندباد اجل جان سپار جان عدوت
تو جان فزای بروی نگار و باده ٔ رند.
سوزنی .
اما مرحوم دهخدا بر این معنی ایراد کرده و در حاشیه ٔ جهانگیری چنین می نویسد: غلط محض است هم معنی خوشبوی برای رند و هم کلمه ٔ رند در شعر سوزنی . کلمه در بیت سوزنی تند است و بمعنی جایی است که انگور و شراب آن خوب بوده است و سوزنی مکرر نام آنجا را برده است :
خصم تو چو شمع باد بر گذر تندباد
بر کف تو چون چراغ باده ٔ انگور تند.
سوزنی .
دلت با خرمی با اهل عشرت
کفت با جامه ٔ صهبای تندی .
سوزنی .
و آوردن تندباد در بیت مذکور در جهانگیری و بیت دیگری که نقل شد جناس است با تند. رجوع به تَنْد شود. || (فعل امر) امر به رندیدن یعنی برند. (از برهان قاطع).
... ادامه
380 | 0
مترادف: عيار، زرنگ، قلاش، لاابالي، لاقيد، محيل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (بن مضارعِ رندیدن) [قدیمی]
مختصات: (رِ نْ) [ معر. ] (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: rand
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 254
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
rogue | city slicker , knave , rand
ترکی
rand
فرانسوی
rand
آلمانی
rand
اسپانیایی
rand
ایتالیایی
rand
عربی
راند
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رند" در زبان فارسی معانی و کارکردهای مختلفی دارد. در متن‌های مختلف، می‌تواند به عنوان اسم، صفت، یا حتی در ترکیب‌های خاصی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به نکاتی در مورد استفاده و نگارش این کلمه اشاره می‌کنیم:

  1. نگارش: کلمه "رند" همیشه به همین شکل و با همین املاء نوشته می‌شود.

  2. معنا: "رند" در ادبیات فارسی به شخصی اشاره دارد که معمولاً عاشق و خوش‌ذوق است، گاهی با جنبه‌ای از سرخوشی و بی‌پروا بودن. همچنین در برخی متون، ممکن است به معنای زاهد یا عارف نیز به کار رود.

  3. جنس کلمه: "رند" در زبان فارسی یک اسم خاص است و معمولاً در مفهوم عاشقانه یا فلسفی به کار می‌رود.

  4. ترکیب‌ها: "رند" می‌تواند در ترکیب‌های مختلفی استفاده شود، مثلاً "رند عاشق" یا "رند سرمست".

  5. قافیه و شاعری: در شعر فارسی، "رند" یکی از واژه‌هایی است که شاعران ایرانی به‌خوبی از آن استفاده کرده‌اند و در قافیه‌سازی و ایجاد تصاویر ادبی کاربرد دارد.

  6. پیشوند و پسوند: این کلمه به‌طور مستقیم معمولاً با پیشوندها یا پسوندهای دیگر ترکیب نمی‌شود، اما ممکن است در برخی ترکیب‌های خاص به کار رود.

به خاطر داشته باشید که توجه به زمینه و مفهوم به کار رفته بسیار مهم است، چرا که "رند" در متون مختلف معانی متفاوتی می‌تواند داشته باشد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "رند" در جمله ارائه می‌شود:

  1. او با رفتار رندش همه را تحت تأثیر قرار داد.
  2. در این داستان، شخصیت اصلی یک رند است که از هوش و ذکاوت خود برای رسیدن به اهدافش استفاده می‌کند.
  3. رند در محافل اجتماعی به خاطر شوخی‌هایش مشهور بود.
  4. او با لبخند رندانه‌ای وارد جمع شد و همه را متوجه خود کرد.
  5. در شعرهای شاعر، واژه "رند" به معنای فردی فریبنده و دانا به کار می‌رود.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا سوالات دیگری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: ناقلا، قاپ، قاپنده، ادم دغل، شهری، پست و حقیر، سرباز، ادم رذل

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری