جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

spoil  |

رو دادن

معنی: رو دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) واقع شدن . (آنندراج ). پیش آمدن . حادث گشتن . بوقوع پیوستن . اتفاق افتادن . روی دادن . رجوع به روی دادن شود :
تا در او اشکال غیبی رو دهد
عکس حوری و ملک در وی جهد.
مولوی .
پاک طینت راچه باک از خوب و زشت عالم است
میکنم آیینه خود را هرچه خواهد رو دهد.
خالص (از آنندراج ).
رو بما بیچارگان کی آن جفاجو میدهد
گر ببیند بوالهوس را خنده اش رو میدهد.
محمدسعید اشرف (از آنندراج ).
از رخت آیینه را خوش دولتی روداده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب .
صائب (از آنندراج ).
|| حاصل شدن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). میسر شدن . ممکن بودن :
روی به عاشق آن بت بدخو نمیدهد
قانع به بوسه ای شده ام رو نمیدهد.
کلیم (از آنندراج ).
|| معظم و مکرم داشتن . توجه و التفات کردن . کنایه از شفقت و لطف نسبت بکسی . (لغت محلی شوشتر). || درتداول عامه ، رو دادن بکسی ؛ او را بخود گستاخ کردن . به حسن خلق و خوش رفتاری و نرمی وی را دلیر و جری کردن : به بچه بسیار رو نباید داد.
|| موافقت کردن و سازش نمودن . (آنندراج ) :
با دل ما صحبت تیغ تو تا چون رو دهد
اختیاری نیست کس را کار آب و آتش است .
سلیم (از آنندراج ).
... ادامه
748 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 265
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
spoil | giving
عربی
غنيمة | نهب , سلب , تلف , نفايات , خسائر , غنائم , أنقاض , مكاسب , فوائد , دلل , بدد , فسد , تعطل , شوه , قام بأعمال السلب , خرب , كدر , يفسد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "رو" در زبان فارسی به صورت‌های مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بسته به معنای آن، قواعد نگارشی و ساختاری متفاوتی دارد. در زیر به چند نکته در مورد استفاده و نگارش "رو" اشاره می‌شود:

  1. به عنوان حرف اضافه: "رو" می‌تواند به عنوان یک حرف اضافه معادل "به" یا "روی" استفاده شود.

    • مثال: کتاب رو روی میز بگذار.
  2. به عنوان ضمیر مفعولی: در زبان محاوره‌ای، "رو" به عنوان ضمیر مفعولی به کار می‌رود وبه معنای "را" است.

    • مثال: این کتابو بخون.
  3. نکات نگارشی:

    • در متون رسمی و نوشتاری، بهتر است از "را" به جای "رو" استفاده شود.
    • همچنین "رو" در نگارش ادبی و رسمی کمتر به چشم می‌خورد و بیشتر در گفتار و نثر محاوره‌ای کاربرد دارد.
  4. توجه به ساختار جملات: اگر "رو" در جملات به عنوان حرف اضافه یا ضمیر مفعولی قرار می‌گیرد، ساختار جمله باید به گونه‌ای باشد که مفهوم دقیق را منتقل کند.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از کلمه "رو" در نوشته‌های خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وقتی باران شروع به باریدن کرد، تصمیم گرفتم که پیاده به خانه بروم، اما در نیمه راه رو دادن به دوستم که با ماشین از کنارم می‌گذشت.
  2. بعد از ظهر که به پارک رفتم، دیدم بچه‌ها در حال بازی هستند و گروهی از آنها رو دادن به درخت بزرگ و به دنبال سایه آن بودند.
  3. زمانی که او از من خواست تا احساساتم را با او در میان بگذارم، متوجه شدم که باید رو دادن و صادقانه صحبت کنم.

واژگان مرتبط: از بین بردن، خراب کردن، ضایع کردن، پوسیده شدن، فاسد شدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری