جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: زبل . [ زِ ] (ع اِ) سماد (کود). (متن اللغة) کود حیوانی . کودهایی که ازمدفوع حیوانات یا دیگر فضولات آنها و یا از خون و استخوان آنها تهیه شود. ابوعلی بن سینا گوید: ماهیت زبلها در اثر اختلاف انواع حیوانات مختلف است بلکه یک حیوان خاص نیز با اختلاف حالات ، سرگین او گوناگون میگردد مخصوصاً مدفوع انسان . (از قانون چ 1492 م . ج 1 ص 170). بستانی آرد: زبل حیوانی کودی است که از تخمیر شده ٔ مدفوع حیوانات تهیه میشود. مدفوع حیوانات مخلوطی است از صفراء و دیگر ترشحات معده و روده ها و مقداری آب و مقداری از مواد غذاهای هضم نشده ، اندازه ٔ هر یک از اجزاء مذکور در حیوانات مختلف است . در دائرة المعارف فلاحتی آمده است : کودهای حیوانی یعنی کود طویله و آغل و زاغه نه تنها بزمین قوت میدهد بلکه آنرا اصلاح نیز می کند. بنابراین بهترین کود و اساس کود در زراعت است . این کود علاوه بر اینکه بر اثر دارا بودن ازت ، فسفر، پتاس و آهک ، زمین را تقویت میدهد، موجب زندگی موجودات ذره بینی و باکتریهای زنده کننده ٔ زمین نیز میشود. موجودات مزبور کود طویله را تجزیه می کنند یعنی آنرا میسوزانند و از آن گاز زغال تولید می کنند و زمین را ورزیده و بار آمده میسازند. کود حیوانی از مدفوعات و آهک ترکیب می یابد وبنابراین جنس آن بسته بوضع خوراک و نوع حیوانات و آهکی که زیر آن ها ریخته شده و نگاهداری کود در کودگاه میباشد. مدفوعات حیوانات را بدو دسته تقسیم میکنند:خشک و گرم و مدفوعات تر و سرد. بیشتر محتویات مدفوعات در مرحله ٔ اول قابل جذب نیستند، در صورتی که موادبول بسهولت حل و جذب میگردند. یکی از مواد مهم کود حیوانی آمونیاک است که در مجاورت هوا تجزیه می گردد ووارد هوا میشود، بنابراین در نگاهداری کود مراقبت بیشتری باید نشان داد تا بتوان آمونیاک آنرا حفظ کرد.(از دائرة المعارف فلاحتی تقی بهرامی : کوت ). و رجوع به کوت ، کود، ذرق ، سرگین ، زبل الطیور، زبل الحمام ، زبل الذئب و دیگر ترکیبات «زبل » شود. || زبل کنایت از مال و نعمت دنیا آمده . گویند: «اجتمع عنده زبل کثیر». «الدنیا کالمزبلة والذین اطمأنوا الیها کلاب المزابل ». رجوع به اساس البلاغه ٔ زمخشری شود. چموش، زبردست، زرار، زرنگ، زيرك، شيطان چلمن، دست وپاچلفتي clever ذكي، فطن، بارع، ماهر، حاذق، رشيق، لبق، حكيم akıllı intelligent clever inteligente intelligente
کلمه "زبل" در زبان فارسی به معنای زیرک، مکر، یا باهوش است و معمولاً در توصیف شخصیتهای که دارای ویژگیهای زیرکی و فریبندگی هستند، به کار میرود. در ادامه، نکات نگارشی و قواعد مربوط به استفاده از این کلمه را بررسی میکنیم:
استفاده صحیح: کلمه "زبل" به عنوان صفت، باید در جملات به درستی به کار رود. مثلاً:
او شخصی زبل و باهوش است.
در این داستان، زبلترین شخصیت قهرمان قصه است.
تطابق جنس و عدد: در مورد تطابق این کلمه با دیگر اجزای جمله، اگر بخواهید این صفت را برای مؤنث یا جمع به کار ببرید، باید تغییرات لازم را بدهید:
زبل (مفرد مذکر)
زبل (مفرد مؤنث، بدون تغییر)
زبلها (جمع)
مورد استفاده در ادبیات: این کلمه میتواند به عنوان یک واژه توصیفی در شعر و نثر فارسی به کار رود. مثلاً:
"زبل و زیرک به تزویر میزند"، که در اینجا به ویژگی فریبندگی و زیرکی اشاره دارد.
فعل مناسب: معمولاً برای توصیف ویژگیهای افرادی که زبل هستند، از افعالی مانند "بودن"، "کردن" و "ساختن" استفاده میشود.
او همیشه در تلاش است تا زبلتر از دیگران باشد.
جملات امری: میتوان از "زبل" در جملات امری نیز استفاده کرد:
"زبل باش و همیشه آماده."
زمینههای فرهنگی: در برخی از فرهنگها استفاده از این کلمه ممکن است بار منفی یا مثبت داشته باشد، پس در استفاده از آن به زمینه فرهنگی و اجتماعی توجه کنید.
با رعایت این نکات، میتوان به طور صحیح و مؤثر از کلمه "زبل" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "زبل" در جملات مختلف آورده شده است:
او همیشه زبل و زیرک است و راحت میتواند از هر موقعیتی بهرهبرداری کند.
زبل بودن او باعث شد که به راحتی از چالشها عبور کند و مشکلات را حل نماید.
کودک زبل رفتارهای دوستانهای با حیوانات داشت و میتوانست به سرعت با آنها ارتباط برقرار کند.
زبلترین فرد در گروه، رهبر تیم شد و توانست همه را سازماندهی کند.
اگر به جملات بیشتری یا موضوع خاصی نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!