جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

زحمت دادن

معنی: زحمت دادن . [ زَ م َ دَ ] (مص مرکب ) با یکدیگر انبوهی کردن . مزاحمت . (از دهار ذیل : مزاحمت ). ازدحام کردن . فشردن یکدیگر بعلت تنگی جا. زحام . زحام کردن . زحمت کردن : تداکؤ؛ زحمت دادن . (منتهی الارب ). مداکاة؛ زحمت دادن . (منتهی الارب ).
- زحمت دادن کسی را ؛ با او در افتادن .با او کشاکش کردن ؛ اسباب زحمت او شدن . جحاش ، جحاف ، مجاحشه ، مجاحفه ؛ زحمت دادن کسی را. (از منتهی الارب ). جحاش . زحام و دفع است دیگری را. (از قطر المحیط). جحاف . آن است که مزاحمت دیگری کنند. نزدیک او شوند و خود را باو بچسبانند. (ازقطر المحیط: جحف ).
|| تصدیع دادن . (ناظم الاطباء). تصدیع. مصدع شدن . مزاحمت . تشویش کردن . ناراحت ساختن :
من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس
زحمتم میدهد از بس که سخن شیرین است .
سعدی .
گفت خاموش از این سخن زنهار
بیش زحمت مده ، صداع گذار.
سعدی .
گفتند غرض از این چیست ، گفت تا چون منکر و نکیر بیایند پندارند که مرده ٔ کهنه ام زحمت من ندهند. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 171). || آزردن . آزار دادن . ستم کردن . اذیت کردن . جفا کردن . || ضرر رسانیدن . (ناظم الاطباء). || رنجور ساختن . بیمار کردن . به بیماری و رنج دچار ساختن . ناراحت کردن . آزردن : کِظّة،کَظّ، زحمت دادن امتلاء شکم ، کسی را. (منتهی الارب ). || (در تداول عامه ) کنایتیست ، مزاح یا طنزآمیز از: شوی زنی بودن ، داماد خانواده ای شدن ، یا با زنی هم بستر شدن . گویند فلان ، دختر فلان یا خواهر فلان را زحمت میدهد؛ کنایت از این که شوی آن زنست .
- زحمت دادن بخود، زحمت خود دادن ؛ (در تداول عامه ) رنج فراوان تحمل کردن . زحمت کشیدن . کار دشوار و پر زحمت بر خود هموار کردن : پس چرا چندین زحمت خود میدهی . (گلستان سعدی ). چرا بخودت زحمت میدهی . (سایه روشن صادق هدایت ص 19).
... ادامه
909 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 514
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
أزعج | أربك , قلق , إزعاج , انزعاج , ضجة , اهتياج , يزعج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "زحمت دادن" در زبان فارسی ترکیبی است که به معنی ایجاد زحمت یا کار برای کسی استفاده می‌شود. برای نوشتن صحیح و نگارش مناسب این ترکیب، رعایت چند نکته مهم است:

  1. نقطه‌گذاری: اگر از کلمه "زحمت" به عنوان اسم استفاده می‌شود، معمولاً می‌توانید جمله را از نقطه‌نظر نگارشی به صورت رسمی یا غیررسمی تنظیم کنید. به عنوان مثال: "لطفاً زحمت ندهید" یا "این کار زحمت زیادی دارد."

  2. عده کلمات: ترکیب "زحمت دادن" معمولاً به صورت فعل (بخشیدن زحمت) به کار می‌رود. مانند: "او به من زحمت داد که کارها را انجام دهم."

  3. فعل انفعالی: در مواردی که می‌خواهید بگویید شخصی در حال زحمت کشیدن است، می‌توانید از فعل انفعالی استفاده کنید: "من زحمت کشیدم."

  4. رعایت ادب: در مکالمات رسمی و غیررسمی، هنگام درخواست از دیگران، سعی کنید از لحن مودبانه‌ای استفاده کنید. مانند: "آیا ممکن است زحمت بکشید و این کار را برای من انجام دهید؟"

  5. تناسب در زمان: توجه کنید که زمان فعل‌ها با یکدیگر مطابقت داشته باشد. برای مثال: "او زحمت داده است که این کار انجام شود."

با توجه به این نکات، شما می‌توانید جملات و متون خود را به صورت صحیح و مؤدبانه‌ای درباره "زحمت دادن" نگارش کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری