جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

زحمت کشیدن

معنی: زحمت کشیدن . [ زَ م َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) رنج کشیدن . (از فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (از خلاصه ٔ بهار عجم ). محنت کشیدن ، و متحمل آزار و رنج شدن . رنج بردن . (ناظم الاطباء). ناراحتی کشیدن . ملالت داشتن . ملول شدن :
عقل ناچار کشد زحمت زآلایش نفس
دایه پرهیز کندف طفل چو بیمار شود.
میرزا محمدطاهر آشنا (از آنندراج ).
|| مشقت کشیدن . تحمل مشقت کردن . زیاده از قدرت و قوت خود، کاری کردن . (از ناظم الاطباء). کاری با رنج و کوشش بسیار انجام دادن . انجام دادن کاری دشوار :
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
براحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید.
حافظ.
|| (در تداول امروز پارسی زبانان ) کار کردن : زحمتکش ؛ کارگر. رجوع به کار کردن ،کارگر، زحمت ، زحمت کش و زحمتکشی شود. || ستم کشیدن . (ناظم الاطباء).
- زحمت (کسی را) کشیدن ؛ خدمت آنکس و یا آن چیز کردن . وظائف او را بجای او انجام دادن . گویند: زحمت این طفل را من میکشم ، زحمت این خانه را او میکشد، ایشان ارزش زحمت کشیدن تو را ندارند :
خجلت عیب تن خویش و غم جهل کشد
کودکی کو نکشد زحمت استاد و ادیب .
ناصرخسرو.
همه عمر از اینان چه دیدی خوشی
که در آخرت نیز زحمت کشی .
(بوستان ).
تنک دلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنم گر ز خار بر گردد.
سعدی .
- زحمت چیزی (کاری ) را کشیدن ؛ آنرا انجام دادن . انجام یافتن آنرا بر عهده گرفتن :
گفتی سر تو بسته ٔ فتراک ما سزد
سهل است اگر تو زحمت این بار میکشی .
حافظ.
اکنون نیز در تداول پارسی زبانان این ترکیب بهمین معنی بکار میرود. گویند: از فلان خواهش میکنیم که زحمت این کار را بکشد، یا زحمت این کار را او میکشد.
- || علم ، هنر و یا فنی را بر پایه ٔ مقدمات صحیح و کامل و نزد استادان مبرز فرا گرفتن ، و در راه تحصیل آن تلاش و کوشش کردن . گویند: او آدمی زحمت کشیده است ؛ یعنی سوابق تحصیلی ممتد دارد و یا تحصیلات او محکم و کامل است . رجوع به زحمت کشیده شود.
... ادامه
1293 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 839
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
كدح | كد , نصب كد أو عناء , شبكة , تعب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "زحمت کشیدن" به معنی تحمل کردن سختی‌ها یا انجام کارهای دشوار است. برای استفاده صحیح از این عبارت در نگارش فارسی، می‌توان به نکات زیر توجه کرد:

  1. فعل متعدی و لازم:

    • "زحمت کشیدن" یک فعل لازم است و به معنی تلاش و تحمل سختی است. می‌توان آن را به صورت‌های مختلفی به کار برد، مثلاً "او زحمت کشید تا این کار را انجام دهد."
  2. زمان‌های مختلف:

    • این عبارت را می‌توان در زمان‌های مختلف صرف کرد:
      • گذشته: "او زحمت کشید."
      • حال: "او زحمت می‌کشد."
      • آینده: "او زحمت خواهد کشید."
  3. حالت استفهامی:

    • می‌توان سؤال‌هایی نیز با این عبارت ساخت، مانند: "چرا زحمت کشیدی؟"
  4. جملات شرطی:

    • می‌توان از آن در جملات شرطی نیز استفاده کرد: "اگر زحمت بکشی، نتیجه خواهی گرفت."
  5. مفرد و جمع:

    • این عبارت می‌تواند به صورت فردی یا جمع به کار برود: "آن‌ها زحمت کشیدند."
  6. نحو و ترتیب کلمات:
    • توجه به ساختار جمله مهم است: معمولاً فعل "کشیدن" بعد از "زحمت" می‌آید، و می‌توان آن را با قیدها یا توصیفاتی دیگر ترکیب کرد: "او با زحمت زیاد کار را انجام داد."

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی از عبارت "زحمت کشیدن" استفاده کنید و جملات خود را به‌طور مؤثری شکل دهید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری