جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

zar
gold  |

زر

معنی: زر. [ زَرر ] (ع مص ) گویک بستن پیراهن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افکندن یا انداختن یا بستن دگمه و گویک گریبان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || راندن . (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). راندن و دور کردن سپاه را با شمشیر. (ناظم الاطباء). || نیزه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موی برکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). برکندن پشم و مانند آن را. (ناظم الاطباء). || دندان گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). گزیدن به دندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تنگ کردن هر دو چشم . || سخت گرد آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نگریستن یا حرکت دادن متاع را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تکان دادن متاع را. (ناظم الاطباء). نگریستن متاع را. (از اقرب الموارد). والفعل من نصر. (منتهی الارب ). || زیاد شدن عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زیاد شدن عقل و تجارب مرد. (از اقرب الموارد). || (از باب سمع) زبر دستی کردن و تعدی کردن فلان بر خصم خود. (ناظم الاطباء).تعدی کردن بر خصم . (از اقرب الموارد). || عاقل گردیدن زید پس از آنکه حماقت داشت . (ناظم الاطباء). عاقل شدن بعد گولی و حمق . (از اقرب الموارد).
... ادامه
291 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [قدیمی]
مختصات: (زَ) (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: zar
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 207
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
gold | old
ترکی
altın
فرانسوی
or
آلمانی
gold
اسپانیایی
oro
ایتالیایی
oro
عربی
الذهب | ذهب , لون ذهبي , عسجد , مال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "زر" در زبان فارسی به معنای طلا و همچنین به عنوان یک نماد از ثروت و ارزش استفاده می‌شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقطه‌گذاری و حروف‌چینی: کلمه "زر" همیشه با حروف فارسی نوشته می‌شود و نیاز به حروف یا علامت‌های خاص ندارد.

  2. قواعد املایی: "زر" یک کلمه ساده و کوتاه است که نیازی به ترکیب یا تغییر املایی ندارد.

  3. نقش دستور زبانی: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم، صفت یا جزء اصطلاحات دیگر استفاده شود. به عنوان مثال:

    • به عنوان اسم: "زر در بازار طلا عرضه می‌شود."
    • به عنوان صفت: "این سکه زرین است."
  4. ترکیبات و عبارات: "زر" در ترکیبات زیادی به کار می‌رود. به عنوان مثال:

    • "زرین" (به معنای طلایی)
    • "زر و سیم" (به معنای طلا و نقره)
    • "زرگر" (کارگری که طلا و جواهرات می‌سازد)
  5. آشنایی با مکانیسم‌های بلاغت: کلمه "زر" به دلیل ارزش و زیبایی‌اش در اشعار و ادبیات فارسی بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد و می‌تواند برای بیان ثروت، زیبایی یا ارزش‌های معنوی به کار رود.

  6. جنس و شمار: "زر" یک کلمه غیرقابل شمارش است و به طور معمول به صورت مفرد و بدون پسوندهای جمع به کار می‌رود.

با رعایت این نکات و قواعد، می‌توانید از کلمه "زر" به درستی در نوشتارهای خود استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "زر" در جمله آورده شده است:

  1. او یک گردنبند زیبا از زر ساخت.
  2. در بازار، قیمت طلا و زر به شدت افزایش یافته است.
  3. کاسه‌های زرینی که در موزه وجود دارند، شاهدی بر هنر باستانی هستند.
  4. او برای تولدش یک ساعت زرین هدیه گرفت.
  5. در داستان‌های قدیمی، زر به عنوان نماد ثروت و قدرت شناخته می‌شد.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: طلا، پول، ثروت، سکه زر، رنگ زرد طلایی، قدیمی، پیر، کهنه، مسن، عتیق

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری