سبحان
licenseمعنی کلمه سبحان
معنی واژه سبحان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- تنزيه 3- تنزيه كردن 4- سبحان اله گفتن، خدا را به پاكي ياد كردن 5- پاك بودن، پاكيزه كردن 6- پاك، منزه | ||
انگلیسی | glory be to you | ||
عربی | سوبان | ||
ترکی | yücelik sana olsun | ||
فرانسوی | gloire à toi | ||
آلمانی | ehre sei dir | ||
اسپانیایی | gloria a ti | ||
ایتالیایی | gloria a te | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سبحان" یکی از واژههای مهم در زبان فارسی و به ویژه در متون دینی و مذهبی است. در ارتباط با این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد:
این نکات میتواند به نگارش درست و زیبا کمک کند و درک بهتری از کاربرد این کلمه در متون مختلف ایجاد نماید. | ||
واژه | سبحان | ||
معادل ابجد | 121 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | sobhān | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی سبحان | ||
پخش صوت |
سبحان . [ س ُ ] (ع مص ) دوری و پاکیست مر خدای را از زن و فرزند، منصوب علی المصدریة کأنّه قال اُبَرِّی ُٔ اﷲ من السوء براءة، او معناه السرعة الیه و الخفة فی طاعته او السرعة الی هذه اللفظة. (منتهی الارب ). بپاکی یاد کردن اﷲ تعالی را. (غیاث ) : سبحان اﷲالذی لایموت ابداً. (تاریخ بیهقی ). || (صوت ) در تعجب گویند: سبحان من کذا و لم ینون لأنه عندهم معرفه و فیه شبه التأنیث . (از منتهی الارب ). سبحان من کذا؛ تعجب است و آن بر معنی اضافه است یعنی سبحان اﷲ. اعشی گفت : سبحان من علقمه الفاجر. کلمه "سبحان" یکی از واژههای مهم در زبان فارسی و به ویژه در متون دینی و مذهبی است. در ارتباط با این کلمه، چند نکته قواعدی و نگارشی وجود دارد: جایگاه کلمه: نکات نگارشی: شیوههای نوشتاری: این نکات میتواند به نگارش درست و زیبا کمک کند و درک بهتری از کاربرد این کلمه در متون مختلف ایجاد نماید.
حجاج پرسید که این عجوز چه میکند؟ گفتار و صبوری وی باز نمودند گفت سبحان اﷲ العظیم !(تاریخ بیهقی ). غزنین از وی نمی ستانند سبحان اﷲ. (تاریخ بیهقی ).
سبحان اللَّه جهان یعنی چون شد
دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد.
منوچهری .
سبحان اللَّه فراخ چون چه
چون رخصت های بوحنیفه .
سنایی .
سبحان اللَّه مرا نگوید کس
تا من چه سزای بند سلطانم .
مسعودسعد.
سبحان اﷲ با هزارپایی که داشت چون اجلش فرا رسید... (گلستان سعدی ). و گاه با «ای » آرند : ای سبحان اﷲ! ندانی که مرغان دروغ نگویند. (سندبادنامه ص 99).
- سبحانه و تعالی ؛ پاک و منزه خدای بزرگ : مجموع روزگار خود برضای حق سبحانه و تعالی گذرانیده . (تاریخ قم ص 7).
حق سبحانه و تعالی ایام عمر مولانا... کافی الکفاة. (تاریخ قم ص 4). رعایت رضای ایزد سبحانه و تعالی و تحری مرضات او در... بوده است . (سندبادنامه ص 217). حق سبحانه و تعالی فرماید. (گلستان سعدی ).
|| انت اعلم بما فی سبحانک ؛ یعنی به آنچه در نفس تست . (از اقرب الموارد). || سبحانی ما اعظم شأنی ؛ شطحی است منسوب بجنید :
بیش از این گر دو حرف برخوانی
ترسمت برجهی که سبحانی .
(خط مؤلف بدون ذکر نام شاعر).
1-صفت
2- تنزيه
3- تنزيه كردن
4- سبحان اله گفتن، خدا را به پاكي ياد كردن
5- پاك بودن، پاكيزه كردن
6- پاك، منزه
glory be to you
سوبان
yücelik sana olsun
gloire à toi
ehre sei dir
gloria a ti
gloria a te