جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سبع. [ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفت ، و سبع نِسْوَة یعنی هفت زن . (منتهی الارب ). هفت . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 56) (اقرب الموارد). مؤنث سبعه بر خلاف قیاس ، گویند: سبعة رجال و سبع نساء. (اقرب الموارد): طاف بالبیت سبعاً؛ هفت بار. (از اقرب الموارد). || جایی که در آنجا حشر واقع شود و از آن حدیث من لها یوم سبع، بضم با نیز روایت شده است (سَبُع)؛ یعنی کیست برای آنها در روز قیامت . (منتهی الارب ). موضعی که درآن حشر باشد... (از اقرب الموارد). روز بیم و بسوی همین راجع است قول ذئب یوم لایکون لها راع غیر و ظاهراست که گرگ در روز قیامت راعی آنها نمیتواند شد و او را دمن لها عند الفتن حین تترک بلا راع نهبة للسباع فجعل السبع لها راعیاً اذ هو منفرد. (منتهی الارب ). || روز عید جاهلیت است که در آن روز از همه پرداخته ببازی و لهو مشغول میشدند. (منتهی الارب ). - احدی من سبع ؛ یعنی کار سخت و دشوار، تشبیهاً باحدی اللیالی السبعة التی ارسل فیها الربح عاد او یسبعسنی یوسف شدة. (منتهی الارب ). به امر عظیم شدید گویند: احدی من سبع. (از اقرب الموارد). || و کلمه ٔ سبعین در قول فرزدق : و کیف اخاف الناس و اﷲ قابض علی الناس و السبعین فی راحة الید. منظور هفت آسمان و هفت زمین است . - هفت سبع ؛ کنایه از سبعالمثانی است : اگر خود هفت سبع از بر بخوانی چو آشفتی الف از با ندانی . سعدی . هفت اهلي ferocious, lupine, fierce, brute, murderous, wild, atrocious, rapacious, savage, truculent, predator, wild animal, shrine ضار، متوحش، شديد جدا، شرس yedi sept sieben siete sette وحشی، ژیان، درنده، شبیه گرگ، گرگ وار، خشمگین، قوی، تندخو، حریص، بی رحم، خشن، حیوان صفت، بی خرد، جانور خوی، کشنده، خونین، قاتل وار، خون اشام، جنگلی، طوفانی، رام نشده، شیفته و دیوانه، سفاک، با شرارت بی پایان، ستمگر، درنده خو، غیر اهلی، قصی القلب، یغماگر
کلمه "سبع" در زبان فارسی به معنای حیوانی درنده و feroce میباشد. به طور کلی، در استفاده از کلمات و قواعد نگارشی در زبان فارسی، توجه به نکات زیر مهم است:
املا: کلمه "سبع" به همین شکل نوشته میشود و از نظر املایی صحیح است.
نحوهی استفاده:
کلمه "سبع" معمولاً در متون ادبی یا علمی به کار میرود. میتوان از آن در توصیف رفتار خشن یا درنده نیز استفاده کرد.
معمولاً این کلمه در قالبهای مختلف در جملات به کار میرود، مثل:
"آن حیوان، سبع بود و به راحتی میتوانست طعمهاش را بگیرد."
ترکیب با دیگر کلمات:
میتوان از "سبع" بهعنوان صفت استفاده کرد، مثلاً: "حملۀ سبعگونه".
همچنین میتوان آن را بهعنوان اسم به کار برد: "این سبع را در جنگل دیدم."
قرابت معنایی:
این کلمه در متون دینی نیز حضور دارد، به ویژه در تعابیر مربوط به صفات خداوند یا توصیف افراد بدرفتار.
نکات نگارشی:
اگر "سبع" به عنوان اسم خاص یا عنوان خاصی مورد استفاده قرار گیرد، باید به قواعد نگارش مربوط به عناوین توجه کرد.
همیشه در نوشتار خود سعی کنید قواعد دستوری و نگارشی زبان فارسی را رعایت کنید تا نوشتهتان معتبر و خواندنی باشد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سبع" در جملات آورده شده است:
در داستانهای قدیمی، حیوانات سبع به عنوان نماد وحشت و خشونت توصیف میشوند.
او همیشه از ترس سبع در جنگل، به تنهایی به آن مکان نمیرفت.
این فیلم داستان یک شیر سبع را روایت میکند که در جستجوی گلهاش است.
برخورد با سبعهای طبیعت میتواند تجربهای خطرناک باشد، اما در عین حال بسیار هیجانانگیز است.
در بسیاری از فرهنگها، سبعها به عنوان موجوداتی خطرناک و تهدیدآمیز شناخته میشوند.
اگر سوال دیگری دارید یا به مثال دیگری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: وحشی، ژیان، درنده، شبیه گرگ، گرگ وار، خشمگین، قوی، تندخو، حریص، بی رحم، خشن، حیوان صفت، بی خرد، جانور خوی، کشنده، خونین، قاتل وار، خون اشام، جنگلی، طوفانی، رام نشده، شیفته و دیوانه، سفاک، با شرارت بی پایان، ستمگر، درنده خو، غیر اهلی، قصی القلب، یغماگر
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر