جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سبیل . [ س ِ ] (اِ) پیپ . چپق خرد. شَطَب . دمی . قسمی چپق کوتاه دسته و کوچک سر که در عراق عرب و هم در خاک عثمانی متداولست . رجوع به پیپ شود. || گیلکی «سئبیل » ، فریزندی و یرنی «سئبل » ، نطنزی «سئبیل » ، سمنانی «سابیل » ، سنگسری و سرخه یی و لاسگردی «سابیل » ، شهمیرزادی «سبئل » . مأخوذ از «سبله »، موهایی که بر زبر لب بالا روید. بروت . شارب . سبلت . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).بروت . موهای درشتی که بر لب زبرین بعض حیوانات چون موش و گربه و غیره باشد. || آرایشی که از وسمه یا وسمه و سرمه و غیره زنان بتقلید مردان در پشت لب کنند : تا شبهت برخیزد که همه ٔ ناصبیان با سبیلهای بسوهان بکرده اند. (کتاب النقض ص 391). - سبیل چخماقی ؛آنکه بروت دنباله برگشته بسوی بالا دارد. (مؤلف ). - سبیل کلفت ؛ آنکه سبیلی انبوه دارد. - سبیل گنده ؛ آنکه بروتی کلان دارد : تو زینب خواهر حسینی ای نره خر سبیل گنده . ایرج میرزا. - امثال : سبیل کسی را چرب کردن ؛ به او چیزی دادن . رشوه دادن . سبیلهای کسی آویزان شدن ؛ عدم رضایت از چهره ٔ او مشهود گشتن . 1- جاده، راه، صراط، طريق
2- قرباني، نذر، وقف
3- روش، شيوه، طريقه
4- روا، مباح ريش، محاسن mustache, mustachio, palpus, moustache شارب bıyık moustache schnurrbart bigote baffi بروت، شاخک حساس، زائده بند بندی
... ادامه
1355|0
مترادف:1- جاده، راه، صراط، طريق
2- قرباني، نذر، وقف
3- روش، شيوه، طريقه
4- روا، مباح
کلمه "سبیل" در زبان فارسی به معنای "سیبیل" یا "موی صورت" است. در نوشتار فارسی، این کلمه به صورت "سبیل" نوشته میشود و قواعد زیر برای آن قابل توجه است:
نقش واژه: "سبیل" معمولاً به عنوان اسم به کار میرود.
جمع: جمع "سبیل" به صورت "سبیلها" خواهد بود.
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "sebil" است و حروف آن باید به درستی ادا شوند.
نکات نگارشی: در متنهای رسمی و ادبی، میتوان از "سبیل" در توصیف شخصیتها یا زوایای فرهنگی استفاده کرد. همچنین باید توجه داشت که این کلمه به ساختارهای عرفی و محاورهای نیز راه پیدا کرده است.
روشهای تصرف: در جملات میتوان این کلمه را با صفتها یا قیدها توصیف کرد. به عنوان مثال: "سبیل ضخیم" یا "سبیل زیبا".
برای نگارش درست، اطمینان حاصل کنید که کلمه "سبیل" با حروف و در ساختار جملات به درستی به کار رود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "سبیل" در جمله آورده شده است:
او به خاطر سبیل جذابش همیشه مورد توجه قرار میگیرد.
سبیلهای او به شکل خاصی تراشیده شده بودند که به چهرهاش حالت منحصر به فردی داده بود.
وقتی به مهمانی رفتیم، سبیل جدید او همه را غافلگیر کرد.
او تصمیم گرفت سبیلش را بلند کند و به آن رنگ بزند.
در عکس قدیمی، پدربزرگم با سبیلهای بلند و سفیدش به نظر میرسید که شخصیتی بسیار نیکو دارد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر