جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

white  |

سپید شدن

معنی: سپید شدن . [ س َ / س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رنگ سپید بر چیزی عارض شدن . برنگ سپید درآمدن . || کنایه از ظاهر شدن و آشکار گشتن . (برهان ) (غیاث ). کنایه از ظاهر و نمودار شدن . (آنندراج ) :
سپید شد همه کس را که حال ابن یمین
ز دست جور تو مانند خال توست سیاه .
ابن یمین (از آنندراج ).
ماهرویان بس که در هر کوچه جولان میکنند
ماه نتواند شدن صائب در اصفاهان سپید.
صائب (ازآنندراج ).
و رجوع به سفید شدن شود.
- سپید شدن بخت ؛ مسعود شدن بخت . (آنندراج ). نیکبخت شدن :
بخت سیه ز دیدن سبزان سپید شد
در خاک هند عمر سیاهان دراز باد.
درویش واله هروی (از آنندراج ).
- سپید شدن چشم ؛ کنایه از نابینا شدن .
- || کنایه از بیهوشی زیرا که در این حالت سیاهی چشم پنهان میشود.
- || کنایه از سرخ رو شدن و جلوه نمودن . (آنندراج ):
چشم نرگس پیش چشمش کی تواند شد سپید
چشم او هرچند بیمار است اما زرد نیست .
طاهر غنی (از آنندراج ).
- سپید شدن خون ؛ کنایه از بی مهری و سنگدلی . (آنندراج ) :
خونم ز سردمهری آن شوخ شد سپید
اکنون به این خوشم که بها نیست آب را.
حکیم رکنای کاشی (از آنندراج ).
- سپید شدن دیده ؛ سپید شدن چشم . کور شدن . نابینا شدن :
چو یعقوبم ار دیده گردد سپید
نبرّم ز دیدار یوسف امید.
سعدی (از آنندراج ).
رجوع به ترکیب سپید شدن چشم شود.
- سپید شدن سر ؛ کنایه از پیری و فرتوتی است .
- سپید شدن موی ؛ کنایه از پیر و فرتوت شدن .
... ادامه
553 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 430
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
white
عربی
أبيض | طاهر , أشيب , غير مؤذ , برئ , متشح بالبياض , اللون الأبيض , ملابس بيضاء
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سپید شدن" به معنی سفید شدن یا روشن شدن است و به عنوان یک فعل مرکب در زبان فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. فعل مرکب: "سپید شدن" یک فعل مرکب است که از صفت "سپید" و فعل "شدن" تشکیل شده است. در جملات مختلف می‌توان از آن به‌عنوان یک فعل استفاده کرد.

  2. نحوه استفاده در جمله: این کلمه معمولاً در جملات توصیفی یا بیانی به کار می‌رود. مثلاً:

    • "وقتی صبح می‌شود، آسمان سپید می‌شود."
  3. حالت‌های مختلف: این فعل می‌تواند به اشکال مختلف تصریف شود، مثلاً در زمان‌های مختلف و حالت‌های مختلف:

    • زمان حال: "او سپید می‌شود."
    • زمان گذشته: "او سپید شد."
    • زمان آینده: "او سپید خواهد شد."
  4. قید و صفات: می‌توان از قیدهای مختلف برای توصیف بهتر و جزئی‌تر روند "سپید شدن" استفاده کرد:

    • "آسمان به تدریج سپید می‌شود."
    • "سینما در نور صبحگاهی سپید می‌شود."
  5. استفاده در ادبیات: این کلمه ممکن است در متون ادبی و شعر هم به‌عنوان نمادی از روشنی و امید به کار رود.

  6. نگارش صحیح: در نوشتار فارسی، کلمه "سپید شدن" به‌درستی و به‌صورت جدا و بدون خطا نوشته می‌شود.

با رعایت این نکات و قواعد، می‌توانید از کلمه "سپید شدن" به درستی و به‌طور مؤثر در نوشتار خود استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری