جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sepide
dawn  |

سپیده

معنی: سپیده . [ س َ / س ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از: سپید + َه ، پسوند صفت ساز) در پهلوی «سپتک » . گلی است . «خسرو کواتان بند 87» (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گیاهی است شبیه نی بوریا. (یادداشت مؤلف ). || پهنای روشنی صبح صادق . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث ) :
چنین تا سپیده بر آمد ز جای
تبیره بر آمد ز پرده سرای .
فردوسی .
سپیده چو از جای خود بر دمید
میان شب و تیره اندرخمید.
فردوسی .
چو آهیخت بر چنگ شب روز تیغ
ستاره گرفت از سپیده گریغ.
اسدی .
سپیده چو برزد سر از باختر
سیاهی بخاور فرو برد سر.
نظامی .
خروس کنگره ٔ عقل پر بکوفت چو دید
که در شب امل من سپید شد پیدا.
خاقانی .
- سپیده ٔ بام ؛ سپیده ٔ صبح :
درست گفتی کز عارضش برآمده بود
گه فرو شدن تیره شب سپیده ٔ بام .
فرخی .
بدین طرب همه شب دوش تا سپیده ٔ بام
همی ز کوس غریو آمد و ز بوق شغب .
فرخی .
- سپیده ٔ تخم مرغ (خایه ) ؛ سپیده که در تخم مرغ بود :
دو خایه کرد و بلغده شد و هم اندروقت
شکست و ریخت هم آنجا سپیده و زرده .
سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 85).
مصون از آفات دهر بوقلمون چون زرده ٔ خایه در سپیده . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 54).
- سپیده ٔ صادق ؛ دم صبح :
صدر جهان جهان همه تاریک شب شده است
از بهر ما سپیده ٔ صادق همی دمی .
رودکی .
- سپیده ٔ صبح ؛ کنایه از سپیدی که پیش از طلوع آفتاب پدیدار شود. (آنندراج ) :
آنگاه سرخی برود و آن سپیدی بر پهنا بماند که برای سپیده ٔ صبح است . (التفهیم ص 67 و 68).
چون شاه جهان بر اوبرآمد گویی
خورشید شد از سپیده ٔ صبح بلند.
ابوطالب کلیم (از آنندراج ).
|| سفیدآبی که زنان بر روی مالند و آن اقسام می باشد. بهترین آن آن است که شاخ گوزن را بسوزانند تا سفید شود و بکوبند و بپزند و ماست خمیر کنند و خشک سازند. بعد از آن بسایند و بر روی مالند. (برهان ) (آنندراج ): اسفیداج ، سفیدآب ؛ سپیده ٔ زنان . (زمخشری ). غُمْنة؛ غالیه و روی شویه که زنان بر روی مالند. (منتهی الارب ). اسفیداج ؛ سپیده . معرب آن است و آن خاکستر قلعی است . و اسرب اذاشدد علیه الحریق صار اسرنجاً ملطف جلاء. (منتهی الارب ) :
گفتم که سپیده کرده ای بهر کسی
رنجید نگار از این و بگریست بسی
گفتا که ز شام زلف خود بیزارم
گر بر رخ من سپیده دم زد نفسی .
تاج الدین عمربن مسعود.
و زنگی شب سپیده در چهره مالید. (سندبادنامه ص 88). عجوزه ٔ سیاه که سپیده بر رو مالیده و خود را نوجوان و نغز مینماید. (کتاب المعارف بهاء ولد). و روی را بسپیده و غازه ٔ نیاز بیارای . (کتاب المعارف ).
از پی مشاطگیت هر سحر آید فلک
کحل و سپیده بدست آینه در آستین .
سلمان ساوجی .
... ادامه
932 | 0
مترادف: بامدادان، سپيده دم، سحر، سپيده دمان، سحرگاهان، سفيده، شفق، طليعه، فجر
متضاد: غروب، فلق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) ‹سفیده›
مختصات: (س دِ) (ص مر.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sepide
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 81
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
dawn | albumen , protein
ترکی
Şafak
فرانسوی
l'aube
آلمانی
die morgendämmerung
اسپانیایی
el amanecer
ایتالیایی
l'alba
عربی
فجر | بزوغ , بدء , غرة مطلع , طلع النهار , بزغ , تطلع الشمس , فَجر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "سپیده" در زبان فارسی به معنای نور صبح یا صبحگاهی است. در مورد این کلمه و نگارش آن، قواعد و نکاتی وجود دارد که به شرح زیر است:

  1. نحوه نوشتن:

    • کلمه "سپیده" به صورت پیوسته و به شکل صحیح همین‌گونه نوشته می‌شود.
  2. جمله‌سازی:

    • می‌توان از "سپیده" در جملات مختلف استفاده کرد. به عنوان مثال: "سپیده دم به آسمان نگاهی انداختیم."
  3. نکات نگارشی:

    • در جملات، کلمه "سپیده" می‌تواند به عنوان اسم خاص یا عام به کار رود. در صورت استفاده به عنوان اسم خاص (مثلاً نام شخص)، معمولاً نیازی به استفاده از حروف بزرگ نیست.
    • حتماً توجه کنید که کلمه در سیاق مناسب قرار گیرد تا مفهوم درست را منتقل کند.
  4. مترادف‌ها و متضادها:

    • مترادف‌ها: صبح، صبحگاه.
    • متضادها: شب، تاری.
  5. تلفظ:
    • تلفظ صحیح این کلمه به صورت "سپیده" و با تأکید بر هجاهای آن است.

با رعایت این نکات می‌توان استفاده صحیح و مؤثری از کلمه "سپیده" در متن‌های فارسی داشت.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سپیده" در جمله آورده شده است:

  1. سپیده دم، آسمان به رنگ مایل به قرمز درآمد و نشانه‌ای از آغاز روز جدید بود.
  2. با سپیده روشنایی، پرندگان شروع به آواز خواندن کردند و روز تازه‌ای آغاز شد.
  3. سپیده، نام دختر زیبایی است که همیشه لبخند بر لب دارد.
  4. در سپیده صبح، می‌توان زیبایی‌های طبیعت را بهتر مشاهده کرد.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری