جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سفته . [ س َ ت َ / ت ِ ] (اِ) معرب آن سفتج . ج ، سفاتج . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آن است که چیزی از کسی بطریق عاریت یا قرض یا در عوض چیزی بگیرد تا در شهر دیگر بازدهد. (برهان ). مالی باشد که بشهری یا بجایی کسی را دهند و به جایی دیگر بازستانند. (فرهنگ اسدی ). مالی که به کسی دهند تا در شهر دیگر به آن شخص بدهد و نوشته از آن بگیرد که وجه بصاحب مال رساند و در هندی هندوی گویند و بعد از آن تعمیم کرده اند در هر چیزی که از آن نفعی بکسی رسد و سفتجه معرب آن است . (از رشیدی ) : اینک رهی بمژگان راه تو پاک رفته نزدیک تو نه مایه نه نیز هیچ سفته . جلاب هجویری . || در قانون تجارت آمده است : سفته طلب سندی است که بموجب آن امضأکننده تعهد میکند در موعد معین و یا عندالمطالبه در وجه شخص حامل یا شخص معین و یا بحواله کرد آن شخص کارسازی نماید. سفته طلب علاوه برامضاء یا مهر باید دارای تاریخ و متضمن مراتب ذیل باشد: 1- مبلغی که باید تأدیه شود بتمام حروف . 2- گیرنده ٔ وجه . 3- تاریخ پرداخت . (قانون تجارت ایران ماده ٔ 307 و 308). || کاغذ زر که به هندی هندوی گویند. || دست لاف و آن سودای اول اصناف و فروشندگان باشد. (برهان ). || پیکان تیر و سنان نیزه . (برهان ). نوعی از پیکان بغایت تیز که بسوهان سوده باشند. (از غیاث ) (رشیدی ) : سفته بر سفت شیر و گور نشست سفت و از هر دو سفت بیرون جست . نظامی . || (ن مف ) هرچیز که سر آن را تیز کرده باشند. (برهان ) : بدو نوک سنان سفته ٔ شاه سفته شد چشم اژدهای سیاه . نظامی (هفت پیکر ص 75). || (ص ) چیزهای خوب و تازه و سخن تازه تا آنکه روی تازه را نیز سفته گویند. (رشیدی ) . سخن تازه و نو. (برهان ). || شخصی که موضعی و جایی از او گرفته باشند و جایگاه دیگر باو داده باشند. (برهان ). 1- سند دين، فته طلب
2- دستلاف، دشت، سوداي اول (فروشنده)
3- تير، پيكان
4- نيزه
5- محكم
6- ستبر، غليظ
7- سوراخ (سنگهاي قيمتي)
8- سخن بكر
... ادامه
704|0
مترادف:1- سند دين، فته طلب
2- دستلاف، دشت، سوداي اول (فروشنده)
3- تير، پيكان
4- نيزه
5- محكم
6- ستبر، غليظ
7- سوراخ (سنگهاي قيمتي)
8- سخن بكر
کلمه "سفته" در زبان فارسی به مفهوم سندی است که به وسیله آن فردی (سفتهکش) متعهد میشود مبلغی را در تاریخ مشخصی به فرد دیگر (سفتهدار) پرداخت کند. نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه عبارتند از:
نحو و ساختار جمله:
"سفته" میتواند به عنوان اسم در جملات مختلف استفاده شود. به عنوان مثال:
"او یک سفته به همکارش داد."
"این سفته معتبر است."
مفرد و جمع:
"سفته" در حالت مفرد به کار میرود و جمع آن "سفتهها" است. به عنوان مثال:
"این سفته را امضا کن."
"چند سفته در اختیار داری؟"
حروف اضافه:
هنگام استفاده از حروف اضافه با "سفته"، به این شکل عمل میشود:
"به سفتهای که امضا کردهای توجه کن."
"از سفتههای بانکی میتوان استفاده کرد."
نکات املایی:
کلمه "سفته" همواره با "س" کوچک شروع میشود و هیچگاه با حروف بزرگ نوشته نمیشود، مگر در ابتدای جمله.
استفاده در متنهای رسمی و قانونی:
در متون حقوقی و مالی، دقت در استفاده و نگارش درست کلمه "سفته" بسیار مهم است. بهعنوان مثال:
"سفته به عنوان یکی از اسناد رسمی در معاملات مالی شناخته میشود."
با توجه به این نکات، میتوان از کلمه "سفته" به درستی و به شکلی مناسب در جملات و متون مختلف استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او برای تأمین سرمایه کسب و کارش، یک سفته به بانک ارائه داد.
برای دریافت وام، لازم بود یک سفته از جانب ضامن ارائه گردد.
در معاملات بزرگ، استفاده از سفته به عنوان وثیقه معمول است.