جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: سفته . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) معرب آن سفتجة (تفس ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).هرچیز سوراخ کرده همچو مروارید سفته و لعل سفته و مانند آن . (برهان ) (از آنندراج ) (رشیدی ) : یکی سفته و دیگری نیم سفت یکی آنکه آهن ندیده ست جفت . فردوسی . نخستین ز گوهر یکی سفته بود یکی نیم سفته دگر نابسود. فردوسی . گفته سخن چو سفته گهر باشد ناگفته همچو گوهر ناسفته . ناصرخسرو. گر سینه ٔ تو سفته ٔ تیر است باک نیست آید همی ز چرخ بتو سفته ٔ امان . معزی . در بصرم سفته شده است آسمان زآنکه مرا دیده شد الماس دان . خاقانی . باد از سر پیکانت سفته دل بدخواهان وز نام نکو سفته دربار تو عالم را. خاقانی . ملک چون گل شدی هردم شکفته از آن لعل نسفته لعل سفته . نظامی . || (اِ) تحفه و چیزی باشد که شخص بجهت شخصی از ملکی بملک دیگر برسم تکلف با بضاعت فرستد. (برهان ). ارمغانی که دوستی بر دوست خود بشهری فرستد.(از آنندراج ). تحفه و هدیه . (غیاث ). تحفه و هدیه که بجایی فرستند. (رشیدی ) : یکی رویی که از فردوس حورا بر او خوبی فرستاده است سفته . عنصری . جفا سفته کنی از راه چندین چه بی رحمت دلی داری چه سنگین . (ویس و رامین ). ولیکن چو او بر سر گنج باشد چنین سفته ها خوار و آسان فرستد. انوری . نامه ٔ اقبال برگشادم و دیدم کز طربم سفته های تازه تر آورد. خاقانی . این سفته دربارش می نهاد. (مرزبان نامه ). || حلقه ٔ زرین که در گوش کنند. (آنندراج ) (رشیدی ). حلقه ٔ طلا و نقره که در گوش کنند. (برهان ). || غلام حلقه بگوش . (آنندراج ). 1- سند دين، فته طلب
2- دستلاف، دشت، سوداي اول (فروشنده)
3- تير، پيكان
4- نيزه
5- محكم
6- ستبر، غليظ
7- سوراخ (سنگهاي قيمتي)
8- سخن بكر
... ادامه
731|0
مترادف:1- سند دين، فته طلب
2- دستلاف، دشت، سوداي اول (فروشنده)
3- تير، پيكان
4- نيزه
5- محكم
6- ستبر، غليظ
7- سوراخ (سنگهاي قيمتي)
8- سخن بكر
کلمه "سفته" در زبان فارسی به مفهوم سندی است که به وسیله آن فردی (سفتهکش) متعهد میشود مبلغی را در تاریخ مشخصی به فرد دیگر (سفتهدار) پرداخت کند. نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه عبارتند از:
نحو و ساختار جمله:
"سفته" میتواند به عنوان اسم در جملات مختلف استفاده شود. به عنوان مثال:
"او یک سفته به همکارش داد."
"این سفته معتبر است."
مفرد و جمع:
"سفته" در حالت مفرد به کار میرود و جمع آن "سفتهها" است. به عنوان مثال:
"این سفته را امضا کن."
"چند سفته در اختیار داری؟"
حروف اضافه:
هنگام استفاده از حروف اضافه با "سفته"، به این شکل عمل میشود:
"به سفتهای که امضا کردهای توجه کن."
"از سفتههای بانکی میتوان استفاده کرد."
نکات املایی:
کلمه "سفته" همواره با "س" کوچک شروع میشود و هیچگاه با حروف بزرگ نوشته نمیشود، مگر در ابتدای جمله.
استفاده در متنهای رسمی و قانونی:
در متون حقوقی و مالی، دقت در استفاده و نگارش درست کلمه "سفته" بسیار مهم است. بهعنوان مثال:
"سفته به عنوان یکی از اسناد رسمی در معاملات مالی شناخته میشود."
با توجه به این نکات، میتوان از کلمه "سفته" به درستی و به شکلی مناسب در جملات و متون مختلف استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او برای تأمین سرمایه کسب و کارش، یک سفته به بانک ارائه داد.
برای دریافت وام، لازم بود یک سفته از جانب ضامن ارائه گردد.
در معاملات بزرگ، استفاده از سفته به عنوان وثیقه معمول است.