جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

šān
their  |

شان

معنی: شان . (ضمیر) مرکب است از: «ش » به اضافه ٔ«ان » پسوند جمع» نظیر: مان ، تان . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) . از الفاظ ضمیر متصل شخصی سوم شخص جمع در حالت مفعولی و اضافه است . || مخفف ایشان هم هست که ضمیر جمع غایب باشد. (برهان قاطع). مخفف ایشان که جمع غایب است . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). ضمیر جمع غایب است بمعنی آنهاو ایشان و واحدش «ش » مثل : گفتمش . گاهی به اول لفظ شان «ای » و «او» ملحق کنند «ایشان » و «اوشان » میشود اما معنی همان ضمیر غایب جمع است . (فرهنگ نظام ). مخفف ایشان که جمع غایب است . (سراج اللغات ) :
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه .
رودکی .
روی هر یک چون دو هفته گرد ماه
جامه شان غفه سموریشان کلاه .
رودکی .
کشاورز و آهنگر و پای باف
چو بیکار باشند سرشان بکاف .
بوشکور(از لغت فرس اسدی ).
کنون کنده و سوخته خانه هاشان
همه باز برده بتابوت و زنبر.
دقیقی .
حوضی ز خون ایشان پر شد میان رز
از بسکه شان ز تن به لگدکوب خون دوید.
بشار مرغزی .
ببخشید اگر چندشان بُد گناه
که با گوهر و دادگر بود شاه .
فردوسی .
اگرچه فراوان کشیدیم رنج
نه شان پیل ماندیم از آن پس نه گنج .
فردوسی .
برفتند شایسته مردان کار
ببستندشان بر میانها ازار.
فردوسی .
سپردار بسیار در پیش بود
که دلشان ز رستم بداندیش بود.
فردوسی .
فروکوفتند آن بتان را بگرز
نه شان رنگ ماند و نه فر و نه برز.
عنصری .
بلگد کرد دو صد پاره میانهاشان
رگهاشان ببرید و ستخوانهاشان
بدرید از هم تا ناف دهانشان
ز قفا بیرون آورد زبانهاشان
رحم ناورد به پیران و جوانهاشان
تا برون کرد ز تن شیره ٔ جانهاشان .
منوچهری .
دیگر چاکران خود را بهانه جستی تا چیزی شان بخشدی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 125).
ور گاو و خر شدند پلنگان روزگار
همواره شان بدین و بدنیا همیدرند.
ناصرخسرو.
پند مده شان که پند ضایع گردد
خار نپوشد کسی بزیر خزو لاد.
ناصرخسرو.
بیرون کن شان ز خاندان پیمبر
نیست سزاوار جغد خانه ٔ آباد.
ناصرخسرو.
کعبه استقبالشان فرموده هم در بادیه
پس همه ره با همه لبیک گویان آمده .
خاقانی .
در جهان سه نظامییم ای شاه
که جهانی زما به افغانند
من شرابم که شان چو دریابم
هر دو از کار خود فرومانند.
نظامی عروضی .
گر نمی آید بلی زایشان ولی
آمدنشان از عدم باشد ولی .
مولوی .
بر خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان .
مولوی .
غایبی مندیش از نقصانشان
کو کشد کین از برای جانشان .
مولوی .
... ادامه
1831 | 0
مترادف: ارج، جاه، شكوه، شوكت، عظمت، فر، قدر، كبريا، مرتبه، مقام، منزلت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (ضمیر) [پهلوی: šān، مخففِ ایشان]
مختصات: (اِ.)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: SAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 351
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
their | dignity , status , rank , grandeur , importance , sean
ترکی
sean
فرانسوی
sean
آلمانی
sean
اسپانیایی
sean
ایتالیایی
sean
عربی
هم | لهن , هن , هُم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «شان» در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار می‌رود و قواعد نگارشی خاصی دارد. در ادامه به برخی از این قواعد و نکات اشاره می‌کنم:

  1. معنی و کاربرد:

    • «شان» می‌تواند به معنای مقام و مرتبه باشد؛ مثلاً در جملاتی مانند "او دارای شان بالایی است."
    • همچنین در برخی موارد به‌عنوان صیغه و یا در ترکیبات خاص استفاده می‌شود.
  2. نوشتار صحیح:

    • کلمه «شان» باید به‌صورت صحیح و بدون غلط املایی نوشته شود. در برخی موارد ممکن است با کلمه «شان» به‌صورت «شأن» اشتباه گرفته شود. «شأن» به معنای مقام و ارزش است و به‌صورت جداگانه باید استفاده شود.
  3. موقعیت در جمله:

    • «شان» می‌تواند در جایگاه‌های مختلفی در جمله قرار بگیرد، ولی معمولاً به‌عنوان اسم یا صفت استفاده می‌شود.
    • مثلاً: "او به‌خاطر شان و مقامش مورد احترام است."
  4. حروف جر:

    • معمولاً بعد از «شان» حروف جری مانند «به» یا «برای» می‌آیند. مثلاً: "به شان والای او احترام می‌گذاریم."
  5. نکات نگارشی:
    • استفاده درست از ویرگول و نقطه‌گذاری در جملات حاوی کلمه «شان» مهم است و می‌تواند به وضوح معنا کمک کند.
    • در جملات مرکب ممکن است نیاز به تفکیک بیشتر وجود داشته باشد.

به‌طور کلی، رعایت قواعد نگارشی و استفاده درست از کلمه «شان» به انتقال بهتر معنا و مفهوم کمک می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "شان" در جمله‌ها آمده است:

  1. احترام به شان دیگران باعث ایجاد روابط سالم می‌شود.
  2. این موفقیت نشان‌دهنده‌ی شان بالای تیم ماست.
  3. او همیشه به شان خود اهمیت می‌دهد و سعی می‌کند بهترین رفتار را داشته باشد.
  4. در فرهنگ ما، حفظ شان خانواده بسیار مهم است.
  5. کتاب‌های او به خوبی شان و شخصیتش را به تصویر می‌کشند.

اگر مثال‌های بیشتری نیاز دارید یا به موضوع خاصی می‌خواهید بپردازید، بفرمایید!


واژگان مرتبط: خودشان، خودمانی، مال ایشان، مال انها، وقار، بزرگی، رتبه، وضعیت، موقعیت، وضع، حالت، صف، ردیف، ترتیب، شکوه، ابهت، فرهی، اهمیت، اعتبار، نفوذ، تقاضا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری