جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: شک . [ ش ُ ] (اِ) مرگموش را گویند و آنرا به عربی تراب هالک و سم الفار خوانند. (برهان ) (از بحر الجواهر). صاحب برهان گفته سم الفار است وآنرا فارسی دانسته و آن عربی است . (انجمن آرا) (آنندراج ). هالک . رهج الفار. تراب الهالک . هالوک . رهج . (یادداشت مؤلف ). چون خوردن آن سبب قتل موش میگردد مرگموش گویند و آن جسمی است معدنی و سفید و ثقیل الوزن و براق و از سموم قتاله است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دوده را گویند که از نقره حاصل شود، و نیز گویند بخاری است که از معادن زرنیخ متصاعد شود و چون کثافتی دراو پدید آید او را بگیرند و در وقت حاجت بکار برند.(از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). تراب الهالک گویند. اهل مغرب رهج الفار خوانند و به عربی سم الفار و به شیرازی مرگ موش کانی گویند. و جماعت اکسیریان وی رازرنیخ سفید خوانند و وی سم قاتل بود و معالجه ٔ کسی که آن خورده باشد چنان کنند که معالجه ٔ کسی که زیبق مصعد خورده باشد و مشکل خلاص یابد و آنرا در میان پنیر یا چیز دیگر گذارند موشی که آنرا بخورد بمیرد و هرموش که بوی آن موش مرده بشنود بمیرد چنانکه خانه ازموش پاک گردد. (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : گر بر شرنگ و شک بوزد باد لطف تو درحال شهد و شکّر گردد شرنگ و شک . سوزنی (ازجهانگیری ). || عکه را گویند و آن پرنده ای است معروف . (برهان ) (ناظم الاطباء) . کلارژه . عقعق . غلبه . عکه . کک . 1- تذبذب، تردد، ترديد، دودلي، ريب، ريبت، شبهه
2- بدگماني، سوء ظن
3- احتمال، اشكال، ظن، وسواس يقين doubt, skepticism, uncertainty, dubiety, self-doubt شك، ريب شك، احتراس، ارتاب، إختلط عليه الأمر Şüphe doute zweifeln duda dubbio تردید، گمان، دو دلی، نا معلومی، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی، عدم اعتماد بنفس، عدم ایمان بنفس
کلمه "شک" در فارسی به معنای تردید و عدم اطمینان است و در جملات مختلف کاربردهای متنوعی دارد. در اینجا چند قاعده و نکته نگارشی و دستوری مربوط به کلمه "شک" آورده شده است:
جناس و معانی:
"شک" به معنای تردید است، اما همچنین میتواند به معنی شکستگی و ترک خوردگی نیز باشد. در برخی متنها احتمالاً به این معانی متفاوت اشاره میشود.
حالتهای گوناگون:
"شک" میتواند به عنوان اسم، فعل و صفت در جملات استفاده شود. مثلاً:
اسم: "او در کارش شک دارد."
فعل: "او شک کرد که آیا باید برود یا نه."
صفت: "شک او به شدت احساس میشود."
ترکیبها:
"شک" میتواند با کلمات دیگر ترکیب شده و عبارات جدیدی بسازد. مانند:
"شک و تردید"
"شک نکردن"
فعل و قید:
از "شک" میتوان به عنوان فعل نیز استفاده کرد؛ مثلاً "شک میکنم" یا "شک کرده است".
نحو و ساختار جملات:
معمولاً بعد از "شک" از جملات شرطی یا توصیفی برای بیان احساسات یا نظرات شخص استفاده میشود. به عنوان مثال: "اگر شک نداشت، تصمیم بهتری میگرفت."
حرف اضافه:
"شک" معمولاً با حرف اضافه "در" همراه میشود. مثلاً: "شک در او."
نگارش:
در نگارش رسمی و علمی، به جای استفاده از "شک"، ممکن است از واژهها و عبارات دقیقتری مانند "تردید" استفاده شود.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان از کلمه "شک" به طور مؤثر و صحیح در نگارش و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "شک" در جمله آورده شده است:
من در مورد صحت اطلاعاتی که به من دادهاند، شک دارم.
او به تواناییهای خود شک کرده و احساس ناامیدی میکند.
پس از دیدن شواهد، هیچ شکی در درستی ادعای او باقی نمانده است.
برخی افراد در مورد تاثیرات تغییرات اقلیمی شک و تردید دارند.
وقتی او به دروغگویی متهم شد، در وجودش شک و تردید ایجاد شد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: تردید، گمان، دو دلی، نا معلومی، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی، عدم اعتماد بنفس، عدم ایمان بنفس
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر