جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×


0
0
605
اطلاعات بیشتر واژه
واژه شوق
معادل ابجد 406
تعداد حروف 3
تلفظ šo[w]q
نقش دستوری اسم
ترکیب (اسم مصدر) [عربی: شَوق، جمع: اَشواق]
مختصات (شَ) [ ع . ] (اِمص .)
آواشناسی Sowq
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت‌نامه دهخدا
نمایش تصویر شوق
پخش صوت

شوق . [ ش َ ] (ع اِمص ) آزمندی نفس و میل خاطر.ج ، اشواق . (منتهی الارب ). آرزومندی . (المصادر زوزنی )(مهذب الاسماء). آرزومندی . بویه . (از یادداشت مؤلف ). خواست . غرض . (از منتهی الارب ). نیاز. (فرهنگ اسدی ).رغبت و اشتیاق و منتهای آرزوی نفس و میل خاطر. (ناظم الاطباء). خواهانی . صاحب آنندراج گوید: آتش طبع، آتش دست ، آتشین پای ، سبکروح ، سرشار، رسا، بیخودی ، جهان پیمای ، بی هنگام تاز، بی محاباتاز، خروشان ، برقعگشا، راحت آزار، بی تاب ، بیقرار، طاقت ناپسند، خرمن سوز، موسی نگاه از صفات شوق است و زنجیر از تشبیهات اوست ، و با لفظ ریختن و دادن مستعمل است . (از آنندراج ) :
سمن بوی آن سر زلفش که مشکین کرد آفاقش
عجب نی ار تبت گردد ز روی شوق مشتاقش .
منوچهری .
به شهر غزنی از مرد و زن نماند دو تن
که یک زمان بود از خمر شوق او هشیار.
ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 778).
شده حیران همه در صنع صانع
همه سرگشتگان شوق مبدع .
ناصرخسرو.
خیره نکرده ست دلم را چنین
نه غم هجران و نه شوق وصال .
ناصرخسرو.
سوخته عود است و دلبندان بدو دندان سپید
شوق شاهش آتش و شروانش مجمر ساختند.
خاقانی .
بدان خدای که پاکان خطه ٔ اول
ز شوق حضرت او والهند چون عشاق .
خاقانی .
ز آتش شوق او که در دل داشت
دل آتش کباب دیدستند.
خاقانی .
یکی آنکه نخواسته ام که به تکلف و شوق مقاصد و معانی کتاب در حجاب اشتباه بماند و هر فهم بدو نرسد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 8).
در شوق رخ تو بیشتر سوخت
هرکه به تو قرب بیشتر یافت .
عطار.
هرگز آن شوق و شادی فراموش نکنم . (سعدی ).
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر و آن آستین فشانان .
سعدی .
عجب که بیخ محبت نمیدهد بارم
که بر وی اینهمه باران شوق می بارم .
سعدی .
بندبندم شد فغانی بسته ٔ زنجیر شوق
خوش دلم زین بندها گر باز نگشاید مرا.
بابافغانی .
هجر خدایا مده زود وصالی بده
شوق مده این قدر یا پر و بالی بده .
ملا وحشی .
ز آرامی افتاده آرام من
مگر ریختی شوق در کار من .
ظهوری .
|| خواهش و آرزو. یاسه . آه : شوقاً الی رؤیتهم ؛ ای یاسه به دیدار ایشان . (تفسیر ابوالفتوح رازی ). تاسه . و رجوع به یاسه و تاسه و تاسه کردن شود. || (اصطلاح عرفان ) در اصطلاح عرفا انزعاج را گویند در طلب محبوب بعد از یافتن او و فقدان او بشرط آنکه اگر بیابد ساکن شود و عشق همچنان باقی باشد و بالجمله مراد از شوق همان داعیه ٔ لقاء محبوب است و حال شوق مطیه ای است که قاصدان کعبه ٔ مراد را به مقصود میرساند و دوام آن با دوام محبت پیوسته است . (از فرهنگ مصطلحات عرفا). در اصطلاح صوفیان ، آرزومندی دل به لقای محبوب است .نزاع القلب الی لقاءالمحبوب . (تعریفات ). اهل سلوک درتعریفات آن گفته اند که : شوق عبارت است از هیجان و اضطراب قلب هنگامی که نام محبوب را بر زبان آرند و پاره ای از اهل ریاضت گفته اند که شوق در دل عاشق روغن را ماند که در آتش فشانند. دانشمندی گوید: شوق جوهر محبت و عشق جسم آن باشد. دیگری گفته است که هرکه را شوق لقاء حق در دل باشد به حق انس گیرد و هرکه انس به خدا گرفت در طرب شود و هرکه طرب یافت واصل شد و هرکه واصل گردید به خدا پیوست ، خوشا به حال او و خوشا به حال بازگشت و قرارگاه او. از ابوعلی دقاق پرسیدند:فرق بین شوق و اشتیاق چیست ؟ گفت : آتش شوق به دیدار فرونشیند اما هیچ آبی نار اشتیاق را فروننشاند بلکه هرچند آب فشانند آتش اشتیاق بیشتر شعله ور و افزونتر شود. کذا فی خلاصةالسلوک . و در مجمعالسلوک آورده که یکی از احوال محبت شوق است که نزد محب حادث شود و حدوث شوق بعد از محبت از مواهب الهیه است ، کسب را در آن دخلی نیست . شوق از محبت همچون زهد از توبه است ، چون توبه قرار میگیرد زهد ظاهر میگردد و چون محبت قرار گیرد شوق ظاهر میشود. ابوعثمان گوید: شوق میوه ٔ محبت باشد، کسی که خدای را دوست داشت اشتیاق به دیدار حق پیدا کند. نصرآبادی گفته : مقام شوق همگی خلق را ممکن الحصول است اما حصول مقام اشتیاق هر کس را فراهم نشود... و این اشارت است بدانکه مقام اشتیاق برتر از مقام شوق است که شوق به دیدار تسکین یابد اما اشتیاق را با سکون و قرار آشنائی نباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
آرزومندي، اشتياق، دلبستگي، ذوق، رغبت، شور، علاقه، هوس
craze, delight, zeal, fervor, ardor, fervency, ardency, ardour, fervour, the enthusiasm
جنون، جزع، خبل، ضعف
tutku
passion
hingabe
pasión
passione
شکاف، دیوانگی، ترک، لذت، خوشی، سرور، حیرت، طرب، تعصب، غیرت، جانفشانی، حرارت، التهاب، اشتیاق شدید، گرمی، حرارت شدید، تب و تاب، خونگرمی، شور و حرارت


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


داپ اَپ اولین پلتفرم کش‌بک در ایران
اگه میخوای از خریدهایی که میکنی، پاداش نقدی دریافت کنی داپ اَپ رو نصب کن.

تبلیغات تصویری