جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: صالح . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صلاح . ضد طالح . نیکوکار. درخور. سزاوار. جید. اهل . نیکمرد. بسامان کار. (مهذب الاسماء). الخالص من کل فساد. (تعریفات میر سیدشریف ). بسامان . (تفلیسی ). آنکه به حقوق بندگان و خدای تعالی قیام کند. (اقرب الموارد). ج ، صالحون ، صالحین : و پیروی کرد آنها را و به جای آورد به روش سلف صالح خود. (تاریخ بیهقی ص 308). آن پاک روح را بود از عملهای نیکو و خلقهای پسندیده آنچه بلند سازددرجه ٔ او را در میان امامان صالح . (تاریخ بیهقی ). خلف صالح امین صالح که سلف رابه ذات اوست فخار. خاقانی . یکی از جمله ٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ . (گلستان ). اما بنده امیدوار است که در خدمت صالحان تربیت پذیرد. (گلستان ). و دیگران هم به برکات شما مستفید گردند و به صالح اعمال شما اقتدا کنند. (گلستان ). الهی عاقبت محمود گردان به حق صالحان و نیک مردان . سعدی . صالح و طالح متاع خویش نمودند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. حافظ. || در اصطلاح علم درایت ، افاده ٔ مدح معتدبه کند و دور نیست که مفید وثاقت هم باشد. در کشاف اصطلاحات الفنون گوید: (حدیث ) صالح نزد محدثان حدیثی را نامند که در رتبت دون رتبه ٔ حسن باشد. ابوداود در کتاب «سنن » گوید: هر حدیث که در آن وهنی سخت بود بیان کردم و آن حدیث که در آن چیزی نیاوردم صالح است ، برخی صالح تر از برخی دیگر. و حافظ ابن حجر آرد: لفظ صالح در کلام وی اعم است از آنکه بخاطر احتجاج باشد یا ارتقاء وهر حدیث که به درجه ٔ «صحت » و سپس به درجه ٔ «حسن » رسد بمعنی اول است و جز این دو قسم بمعنی دوم و آنچه بدین درجه نرسد در آن وهنی شدید است . (کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به صالح الحدیث شود. || عمل صالح ؛ کار نیک . || بسیار. (اقرب الموارد). امين، اهل، باتقوا، بديل، پارسا، پرهيزگار، خلف، ذيصلاح، شاهنده، شايسته، لايق، محسن، نيك، نيكوكار طالح، فاسد righteous صالح، ورع، وفي، صديق صالح، مبرر أخلاقيا، الصالحين عادل، درست کار، نیکو کار
صالح|ورع , وفي , صديق صالح , مبرر أخلاقيا , الصالحين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "صالح" در زبان فارسی به معنی درستکار، نیکوکار و شایسته است. در ادامه به قواعد نگارشی و کاربردهای این کلمه میپردازیم:
نحوهی نوشتار: کلمه "صالح" به صورت صحیح و بدون هیچگونه اضافات یا تغییراتی نوشته میشود.
نوع کلمه: "صالح" صفتی است که معمولاً برای توصیف افراد یا اعمال خوب و نیکو به کار میرود.
صرف و صرف شدن: این کلمه معمولاً در جملاتی که به توصیف شخصیت یا عمل کسی میپردازند مورد استفاده قرار میگیرد، مثلاً "او فردی صالح است".
ترکیب با دیگر کلمات: "صالح" میتواند به عنوان بخشی از ترکیبها نیز مورد استفاده قرار گیرد، مثلاً "صالحان" (معنای جمع نیکوکاران) یا "عمل صالح" (عمل نیکو).
نکات نگارشی: هنگام استفاده از این کلمه در نوشتار، باید توجه داشت که در جملات رسمی و ادبی، به درستی و بهجای خود بهکار رود و از به کار بردن آن در مواقعی که مناسب نیست پرهیز شود.
تلفظ: تلفظ کلمه "صالح" به صورت "صا-لح" است و در گفتار باید از صدای "صا" به صورت قوی استفاده کرد.
با رعایت این قواعد، میتوانید از کلمه "صالح" به درستی در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
علی همیشه در تلاش است تا با اعمال نیک خود، به عنوان یک فرد صالح شناخته شود.
در دین اسلام، شخصیتهای صالح و نیکوکار همواره مورد احترام و محبت قرار میگیرند.
صالح به معنای درستکار و نیکوست و افرادی که این ویژگی را دارند، معمولاً در جامعه ارزشمند هستند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر