جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

sobr
patience  |

صبر

معنی: صبر. [ ص َ ب ِ / ص َ ] (ع اِ) سولع. مقر. ایلوا. بفتح اول و کسر ثانی است . و سکون ثانی جائز نیست مگر بضرورت شعری .و آن عصاره ٔ تلخ است از درختی که به هندی ایلوا گویند. اما از قاموس معلوم می شود که شعرای عرب بسکون دوم جایز داشته اند بنابر ضرورت در این صورت تصرف فارسیان نباشد که به سکون دوم میخوانند و لهذا در مدار نوشته که صبر بالفتح معروف است و نوعی از دوا و بعضی گویند که بمعنی دوای تلخ بکسر اول و سکون ثانی نیز جایز است چه هر اسمی که بفتح اول و کسر ثانی باشد در آن کسر و فتح اول و سکون ثانی نیز جایز است چنانکه درکَتِف و کِتف و کَتف و در فَخِذ و فِخذ و فَخذ... (غیاث اللغات ). و در اختیارات بدیعی است که آن سه نوع است : اسقوطری و عربی و سمجانی و بهترین آن سقوطری بود... و نیکوترین صبر سقوطری آن بود که لون آن مانندلون جگر بود و بوی وی مانند مرّ بود و براق بود نزدیک صمغ عربی و چون در دست بمالند زود خرد شود و بلون مانند زعفران بود و از وی بوی روغن گوسفند آید و قطعاً سنگ ریزه در وی نبود و نوع عربی را عدنی و یمنی خوانند و وی میانه بود و سمجانی بد بود و آن را صبر بردگی خوانند... و در تحفه ٔ حکیم مؤمن آرد: عصاره ٔ نباتی است ، برگ آن شبیه ببرگ کلم و بسیار ضخیم و شبیه ببرگ رقع یمانی که در مازندران انجیر بغداد می نامندوبیخ آن بقدر شلغم و از یک بیخ زیاده بر ده عدد میروید و مملو از رطوبت در غایت تلخی و چون مدتی بگذرد از وسط برگها ساقی میروید قریب بذرعی و پر از رطوبت عسلی با اندک حلاوت و کریه الرائحه و ثمرش مثل غوره ٔ خرما و در آخر سرخ می شود و آنچه از جزیره ٔ سقوطر بلاد یمن آرند زرد مایل بسرخی و زودشکن و براق و خوشبو و بهترین اقسام است و قسم عربی مایل بزردی و درخشندگی او کمتر است و قسم سمجانی که صبر فارسی نیز گویند بدبوئی و سیاهی او غالب و بی درخشندگی و زبونترین اقسام است . و محمدبن احمد گوید: نوعی دیگر مسمی بخضری میباشد که بعد از سقوطری بهتر از عربی و فارسی است و هرچه از هفت سال بلکه از چهار سال بگذرد و آنچه بدبو و سیاه و بی درخشندگی باشد استعمال او جایز نیست و باید در سائیدن صبر مبالغه نمایند و در هوای بسیار سرد و بسیار گرم و در مزاج جوانان و محرورین و ضعیف الاحشاء خصوصاً با صاحبان ضعف جگر و امعاء و سده ٔ ماساریقا و بواسیر و علل مقعد استعمال نباید کرد و صبر در دوم گرم و در سوم خشک و مسهل قوی موادی که مهیا و جمع بوده باشد و ضعیف الاثر است در آنچه مهیای دفع نشده باشد و مخرج سودا و بلغم غلیظ مائی و صفرای مائی و مفتح سوای سده ٔ جگر و محلل ریاح احشاء و مجفف بی لذع خصوصاً شسته ٔ او و با مصطکی منقی دماغ است و جهت مفاصل مفید و یا غاریقون جهت ربو و تنقیه ٔ سینه و با گل سرخ و مصطکی جهت امراض معده و با آب سرد جهت نفث الدم سینه و با ادویه ٔ مناسبه جهت یرقان و جمیع امراض سوداوی و اخراج اقسام کرم و امراض سپرز و گرده و رفع تشنگی که از صفرای مخلوط بلغم باشد مفید و بالخاصیه مضر جگر و مقعد و اکثار او مورث اسهال دموی و کهنه ٔ او و انواع زبون او گاه باشد که تا سه روز در معده بماند و باعث کرب گردد و مصلح او مقل ازرق و مصطکی و پوست هلیله ٔ زرد و کتیرا و زعفران و افسنتین و شربتش یک مثقال و بدلش در اورام و جراحات دوچندان آن حضض و در اسهال نیم وزن او تربد و قدری سقمونیا است و طلای او حافظ جثه میت از فساد و جهت ضربه و سقطه و اورام و رفع آثار و نزلات و صداع و نمله و جمره و آکله و قروح خبیثه و با آب گشنیز و جهت باد سرخ و شری و با مغز تخم کدو جهت جراحت بینی و با مورد و شراب جهت سیاه کردن و درازی موی نافع و رفع قمل و رویانیدن موی که از کچلی ریخته باشد مجرب و غسول او با سرکه جهت سعفه و خزاز و داءالثعلب و اکتحال او مقوی نور بصر و جهت سلاق و جرب و حکه و مطبوخ او با آب گندنا و سلج الحیه جهت سقوط دانه ٔ بواسیر و امراض مقعد بی عدیل و ذرور او مجفف زخمها و التیام دهنده ٔ او و جهت قروح قضیب و فرج و اعضای عصبانی بغایت نافع و با استخوان پوسیده بالسویه راعف نواصیر و آکله مجربست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در تذکره ٔ ضریر انطاکی آرد که : نیکوتر آن صبری بود که اعتصار آن در سرطان بود و پس از گستردن در آفتاب در پوست کنند و قوت آن چهار سال بماند... و با مرسین و سداب موی دراز و سیاه کند و از ریزش بازدارد و شپش بکشد و موی برویاند پس از کلی - انتهی . در گیاه شناسی گل گلاب آمده است که : صبر از دسته ٔ سوسن ها است و در نقاط گرم روئیده (میشود) برگهای بسیار ضخیم دارد و برگهای آن دارای صمغی بنام صبر زرد است که مسهلی بسیار قوی و تلخ است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 281) : و چون روزی چند برآمد مردمانی از شام سوی بیت المقدس آمدند که عیسی را ببینند و با خویشتن هدیه آوردند عیسی را که بمادرش دهند پاره ای زر و پاره ای مر و پاره ای کندر و مر داروئی است تلخ همچون صبر که بشکستگی بمالند...
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
تا بید را نباشد بویی چو داربوی .
رودکی .
چو صبر تلخ باشد پند لیکن
بصبرت پند چون صبرت شود قند.
ناصرخسرو.
بدین تلخی که کرد این صبر این سان ؟
چنین شیرین که کرد این شاخ شکر؟
ناصرخسرو.
روی بهی کجا بود مرد زحیر را که خود
وقت سقوط قوتش صبر خورد سقوطری .
خاقانی .
اگر چه بیدلان را صبرکردن
بسی مشکل تر است از صبر خوردن .
(ویس و رامین ).
صبورآباد من گشت این سیه سنگ
که از تلخی چ
و صبر آمد سیه رنگ .
نظامی .
ور تو نشناسی شکر را از صبر
بیگمان شد حس ذوق تو خدر.
(مثنوی ).
دردا که طبیب صبر می فرماید
وین نفس حریص را شکر می باید.
سعدی (گلستان ).
شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم .
سعدی .
... ادامه
674 | 0
مترادف: 1- آرام، قرار 2- بردباري، تاب، تحمل، حلم، شكيبايي، شكيب 3- انتظار 4- عطسه
متضاد: بي شكيبي، بي قراري
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی] [قدیمی]
مختصات: ( ~ .) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: sabr
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 292
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
patience
ترکی
sabır
فرانسوی
patience
آلمانی
geduld
اسپانیایی
paciencia
ایتالیایی
pazienza
عربی
صبر | أناة , حلم , جلد , عمل دقيق جدا , ضرب من لعب الورق , لويحة صقل الأزرار , لعبة الصبر , الصبر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "صبر" در زبان فارسی به معنای تحمل و بردباری است و در نگارش و به کارگیری آن در جملات قواعد خاصی وجود دارد. در ادامه به چند نکته درباره‌ی این کلمه و نحوه‌ی استفاده از آن اشاره می‌کنیم:

  1. معنی و مفهوم: "صبر" به معنی تحمل و بردباری در برابر مشکلات، سختی‌ها و دشواری‌ها است. همچنین در برخی از متون دینی به معنای صبوری در برابر امتحانات الهی نیز به کار می‌رود.

  2. صرف و نحوه‌ی استفاده: کلمه "صبر" یک اسم است و در جملات می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف إليه قرار گیرد. به عنوان مثال:

    • صبر در زندگی ضروری است. (فاعل)
    • ما برای مشکلات به صبر نیاز داریم. (مفعول)
    • صبر انسان را قوی‌تر می‌کند. (مضاف إليه)
  3. قوانین نگارشی:

    • "صبر" معمولاً با حرف کوچک آغاز می‌شود مگر اینکه در ابتدای جمله یا در عنوان باشد.
    • از علامت‌های نگارشی مناسب در جملات استفاده کنید، مانند نقطه، ویرگول و ...
    • در جملات توصیفی می‌توان از صفات برای توصیف صبر استفاده کرد. به عنوان مثال: "صبر بی‌نهایت"، "صبر عمیق".
  4. تعبیرات و اصطلاحات: "صبر" در ترکیب با کلمات دیگر نیز به کار می‌رود:

    • صبر و شکیبایی
    • صبر بر سختی
    • صبر کردن (که به معنای انتظار کشیدن نیز هست)
  5. استفاده در ادبیات و اشعار: کلمه "صبر" به وفور در اشعار فارسی و متون ادبی یافت می‌شود و بار معنایی عمیق و زیبایی دارد. برای مثال: "صبر کن و ببین که چه خواهد شد."

با توجه به این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "صبر" در نوشتارهای فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. صبر کلید موفقیت است و باید در برابر چالش‌ها استقامت داشته باشیم.
  2. او با صبر و حوصله به حل مشکلات خود پرداخت و بالاخره به نتیجه مطلوب رسید.
  3. برای رسیدن به اهداف بزرگ، نیاز به صبر و شکیبایی داریم تا در مسیر پیشرفت ادامه دهیم.

واژگان مرتبط: شکیبایی، بردباری، طاقت، عزا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری