صفیر زدن
licenseمعنی کلمه صفیر زدن
معنی واژه صفیر زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | pipe, safavir | ||
عربی | ماسورة، أنبوب، غليون، قناة، مزمار، تغريد، قناة مياه، تبغ الغليون، زقزقة، نقل، عزف على المزمار، زين، صفر، نقل بالأنابيب، نقل البترول بالأنابيب، دعا بصفارته، زين حاشية الثوب، زقزق، ملأ الغليون بالتبغ، تحدث يصوت به صفير، يضخ | ||
مرتبط | نی زدن، فلوت زدن، لوله کشی کردن، با صدای تیز و زیر حرف زدن | ||
واژه | صفیر زدن | ||
معادل ابجد | 441 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی صفیر زدن | ||
پخش صوت |
صفیر زدن . [ ص َ زَ دَ ] (مص مرکب ) شخولیدن . سوت زدن . سوت کشیدن . مکاء :
چون صفیری بزند کبک دری در هزمان
بزند لقلق بر کنگره بر ناقوسی .
منوچهری .
اسبی که صفیرش نزنی می نخورد آب
نه مرد کم از اسب و نه می کمتر از آبست .
منوچهری .
گر شیرخواره لاله ٔ سرخست پس چرا
چون شیرخواره بلبل کوهی زند صفیر.
منوچهری .
چون صفیرش زنی کژت نگرد
اسب کو را نظر بر آبخوریست .
خاقانی .
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی .
حافظ.
ترا ز کنگره ٔ عرش می زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده ست .
حافظ.
رجوع به صفیر شود.
pipe, safavir
ماسورة، أنبوب، غليون، قناة، مزمار، تغريد، قناة مياه، تبغ الغليون، زقزقة، نقل، عزف على المزمار، زين، صفر، نقل بالأنابيب، نقل البترول بالأنابيب، دعا بصفارته، زين حاشية الثوب، زقزق، ملأ الغليون بالتبغ، تحدث يصوت به صفير، يضخ
نی زدن، فلوت زدن، لوله کشی کردن، با صدای تیز و زیر حرف زدن