طاهر
licenseمعنی کلمه طاهر
معنی واژه طاهر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- پاك، پاكيزه، تميز، طيب، منقح، مهذب، نظيف 2- پاكدامن | ||
متضاد | پلشت، پليد، ناپاك، نجس 1- بي گناه، معصوم | ||
انگلیسی | clean, undefiled, chaste, clear, taher | ||
عربی | نظيف، طاهر، قشيب، خال من الأوساخ، خال من العوائق، محب للنظافة، طاهر من وجهة النظر الدينية، نظف، مسح، نظف كليا، سلبه ماله، استهلك، استنفد، رتب، على نحو نظيف، ينظف | ||
ترکی | tahir | ||
فرانسوی | tahir | ||
آلمانی | tahir | ||
اسپانیایی | tahir | ||
ایتالیایی | tahir | ||
مرتبط | تمیز، پاک، پاکیزه، روشن، صاف، پاکدامن، عفیف، پرهیزکار، خالص ومهذب، واضح، شفاف، معلوم، صریح | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طاهر" در زبان فارسی به معنای پاک و خالص است. برای نوشتن و استفاده از این کلمه در متون فارسی، قواعد زیر را مد نظر قرار دهید:
با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "طاهر" به درستی و به طور مؤثر در نگارش خود استفاده کنید. | ||
واژه | طاهر | ||
معادل ابجد | 215 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | tāher | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (هِ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | tAher | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی طاهر | ||
پخش صوت |
طاهر. [ هَِ ] (اِخ ) ابن محمد، ظهیرالدین فاریابی . با اتابکان آذربایجان معاصر بود. اتابک ابوبکر در تربیتش بیشتر از دیگران اهتمام مینمود. گویند که ظهیر شبی در مجلس اتابک این رباعی در سلک نظم کشید: کلمه "طاهر" در زبان فارسی به معنای پاک و خالص است. برای نوشتن و استفاده از این کلمه در متون فارسی، قواعد زیر را مد نظر قرار دهید: نوشتن صحیح: کلمه "طاهر" باید با املای درست نوشته شود و از اشتباهات املایی پرهیز گردد. استفاده در جملات: میتوانید این کلمه را به عنوان صفت در جملات به کار ببرید. مثلاً: "او یک انسان طاهر و بااخلاق است." نقاطگذاری: اگر "طاهر" در متن دارای توضیحات اضافی باشد، باید درست از ویرگول و دیگر علائم نگارشی استفاده شود. مانند: "او را طاهر، انسانی نیکوکار و بااخلاق میدانم." نقش کلمه: "طاهر" معمولاً به عنوان صفت استفاده میشود، اما میتواند به عنوان اسم نیز به کار رود. ترکیب با دیگر کلمات: این کلمه میتواند با سایر کلمات ترکیب شود؛ مثلاً "طاهری" به عنوان نام خانوادگی. با رعایت این نکات میتوانید از کلمه "طاهر" به درستی و به طور مؤثر در نگارش خود استفاده کنید.
ای ورد ملائکه دعای سر تو
سر نیست زمانه را بجای سر تو
با دشمن تو نیام شمشیر تو گفت
سرّ دل من باد قضای سر تو.
اتابک فرمود تا هزار دینار نثار او کردند. ظهیر متعاقب این رباعی دیگر گفت :
شاها ز تو کار ملک و دین بانسق است
وز عدل تو جان فتنه جو بی رمق است
در عهد تو رافضی و سنی با هم
کردند موافقت که بوبکر حق است .
وفات ظهیر در سنه ٔ ثمان و تسعین و خمسمائه (598 هَ . ق .) اتفاق افتاد و در مقبرةالشعراء سرخاب مدفون گشت . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 559). و رجوع به ظهیرالدین فاریابی در همین لغت نامه و مجالس النفایس ص 339 و فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج 2 ص 101، 191، 211، 613، 631، 635 شود.
1- پاك، پاكيزه، تميز، طيب، منقح، مهذب، نظيف
2- پاكدامن
پلشت، پليد، ناپاك، نجس
1- بي گناه، معصوم
clean, undefiled, chaste, clear, taher
نظيف، طاهر، قشيب، خال من الأوساخ، خال من العوائق، محب للنظافة، طاهر من وجهة النظر الدينية، نظف، مسح، نظف كليا، سلبه ماله، استهلك، استنفد، رتب، على نحو نظيف، ينظف
tahir
tahir
tahir
tahir
tahir
تمیز، پاک، پاکیزه، روشن، صاف، پاکدامن، عفیف، پرهیزکار، خالص ومهذب، واضح، شفاف، معلوم، صریح